ظاهراً سران رژیم صهیونیستی هنوز باور ندارند که دوران زمامداری دولتی که بر مبنای تنشزدایی، هرگونه حقارتی را بر ملت ایران تحمیل میکرد، تمام شده است. اگر روزی بواسطه استقرار دولتی، زبان دنیا فهم حتی فرمانده ارتش بحرین به ملت ایران جسارت میکرد، امروز حتی چشم اندازی حتی از فاصله 17 کیلومتری به خاک میهن بیپاسخ نخواهد ماند.
اول اردیبهشت بود که در 17 کیلومتری مرز ایران، باحضور وزیر خارجه رژیم صهیونیستی سفارت اسراییل در ترکمنستان افتتاح شد. جروزالم پست با اشاره به سخنان "ایدی کوهن" در ترکمنستان، از این اتفاق به عنوان یک اقدام تاریخی یاد کرد.[1] رویترز هم این حرکت اسرائیل را در راستای تقویت روابط رژیم صهیونیستی با همسایگانِ سرسختترین دشمنش تحلیل کرد.[2] تحلیلها و عباراتی که در سایر رسانههای همسو، سعی داشتند این گزاره را در ذهن مخاطبان نهادینه سازند که رژیم صهیونیستی در حال به دست گرفتنِ ابتکار عمل، در قبال ایران بوده و جمهوری اسلامی در موضع ضعف قرار گرفته است.
تنها یک هفته کافی بود که وزیرخارجه جمهوری اسلامی با سفر به لبنان و دیدار با سیدحسن نصرالله، نه به فاصله 17 کیلومتری، بلکه در نقطه صفر مرزی با سرزمینهای اشغالی، عکس یادگاری بگیرد و در برابر چشمان نظامیان اسرائیلی، رژه اقتدار برود، این پیام را مخابره میکند، که نه تنها جمهوری اسلامی در موضع ضعف نیست، بلکه از تقابل با اسرائیل، استقبال هم میکند.
اما چند نکته در این میان قابل طرح است:
اول؛ این رفتار وزیر خارجه کشورمان که در واقع یک حرکت تقابلی در برابر سفر "ایدی کوهن" به نزدیکی مرزهای ایران صورت گرفت، نشان داد، سیاست ضربه متقابل جمهوری اسلامی نه تنها در مقیاس نظامی بلکه در سطح دیپلماسی نیز در حال اجرا شدن است.
دوم؛ دیدار با سیدحسن نصرالله این پیام را هم میتواند مخابره کند، که اگر اسرائیل امروز به فکر تجهیز نیرو و نفوذ بر همسایگان ایران افتاده، جمهوری اسلامی سالها قبل با پیشبرد این سیاست و با تشکیل و تجهیزِ جریان مقاومت لبنان توانسته در میدان مبارزه، رژیم صهیونیستی را با شکستهای تلخ مواجه کند. از اخراج ارتش مجهز اسرائیل توسط نیروهای جان برکف حزبالله از جنوب لبنان تا شکست در جنگ 33 روزه...
قطعاً عجز و التماس دولت اسرائیل را در روزهای آخر جنگ سال2006 جهت پذیرفتن آتش بس از سوی حزبالله، از یادها نخواهد رفت؛ آن روزها "برت استیونز" عضو شورای سردبیری مجله "وال ستریت ژورنال" (چاپ آمریکا) قبل از پایان کامل جنگ نوشت: «اگر جنگ با همین رویه ادامه یابد، اسرائیل بزرگترین شکست نظامی در تاریخش را متحمل خواهد شد... هنگامی که جنگ آغاز شد مقامات اسرائیلی از درهم شکستن حزب الله سخن میگفتند، اما در نهایت خواستار تشکیل نیروهای چندملیتی برای حفاظت از مرزها شدند، میبینیم که اهداف کنونی اسرائیل از اهداف اولیه بسیار نازلتر است.»[3] و بر چه کسی پوشیده است که در تمام آن روزها این ایران بود که در کنار رزمندگان حزبالله ارتش اسرائیل را به خاک مذلت کشاند.
سوم؛ احتمالاً رژیم صهیونیستی گسترهی نفوذ منطقهای ایران را از یاد برده است. برای نمونه کافی است، سران این رژیم به تغییر تاکتیک و رفتار مبارزاتی جبهه مقاومت در کرانه باختری و سرزمینهای اشغالی نظری بیاندازند.
اگر روزی مردم فلسطین تنها با سنگ و چوب در برابر ارتش اسرائیل حاضر میشدند، امروز با انواع سلاحهای گرم و سرد در مقابل ارتش و شهرک نشینانِ غاصب و سفاکِ اسرائیلی به مبارزه برخواستهاند؛ البته به نظر نمیرسد لازم به یادآوری باشد که این تغییر اتفاقی به وجود نیامده و دقیقاً طبق سیاستهای رهبری ایران برای تجهیز جبهه مقاومت است.
نکته پایانی اینکه ظاهراً سران رژیم صهیونیستی هنوز باور ندارند که دوران زمامداری دولتی که بر مبنای تنشزدایی هرگونه حقارتی را بر ملت ایران تحمیل میکرد، تمام شده است. اگر روزی بواسطه استقرار دولتی زبان دنیا فهم حتی فرمانده ارتش بحرین به ملت ایران جسارت میکرد[4]، امروز حتی چشم اندازی حتی از فاصله 17 کیلومتری به خاک میهن، بیپاسخ نخواهد ماند و چشمان مردان سرزمین پارس در مقابل سرزمینهای اشغالی حاضر خواهند شد.
پینوشت؛
1. https://zaya.io/59ytc jpost
2. https://zaya.io/wtvs3 reuters
3. مرکز اسناد انقلاب اسلامی https://zaya.io/7abr2
4. فارس https://zaya.io/uu2vt