با توجه به موقعیت و شرایطی که امامان شیعه علیهمالسلام در زمان خویش داشتند، گاه برای حفظ جان خود و شیعیان تقیه میکردند.
بیتردید همراهی با اهلبیت رسولالله صلیاللهعلیهوآله و دوری از دشمنان آنان راه نجات خواهد بود. در این میان روایاتی وجود دارد که به ظاهر امر به دوستی با خلفا کرده است. ابوبصیر میگوید نزد امام صادق علیهالسلام نشسته بودم که امّ خالد که زنی با بلاغت و فصاحت بود، وارد شد... او از امام صادق علیهالسلام درباره ابوبکر و عمر سؤال کرد، حضرت فرمود: «تُوَلِّيهِمَا قَالَتْ: فَأَقُولُ لِرَبِّي إِذَا لَقِيتُهُ إِنَّكَ أَمَرْتَنِي بِوَلَايَتِهِمَا، قَالَ: نَعَمْ. قَالَتْ: فَإِنَّ هَذَا الَّذِي مَعَكَ عَلَى الطِّنْفِسَةِ يَأْمُرُنِي بِالْبَرَاءَهِ مِنْهُمَا، وَ كَثِيرٌ النَّوَّاءُ يَأْمُرُنِي بِوَلَايَتِهِمَا فَأَيُّهُمَا أَحَبُّ إِلَيْكَ قَالَ هَذَا وَ اللَّهِ وَ أَصْحَابُهُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ كَثِيرٍ النَّوَّاءِ وَ أَصْحَابِهِ»؛[1] «دوستشان داشته باش! آن زن گفت: هنگامی که خدا را ملاقات کردم، آیا بگویم که شما فرمودی!؟ حضرت فرمود: بله! سپس آن زن گفت: این کسی که همراه توست[ابوبصیر] میگوید که از آنها بیزار باشم و کثیرالنواء امر به دوستی آنها میکند، حضرت فرمود: به خدا قسم ابوبصیر و یارانش[که امر به بیزاری میکنند] نزد من محبوبترند».
دو بال ولایت و برائت
اساس ولایتپذیری اهلبیت و دشمنی با دشمنان آنان، دو بال پرواز برای شیعیان است که در سرتاسر آیات و روایات به عنوان یک قاعده و اصل بیان شده است؛ بنابراین چنین روایاتی را باید به گونهای جواب داد:
جواب اول. ضعف سند روایت
برخی بزرگان در سند این روایت، خدشه کرده و آن را از نظر سند، بیاعتبار دانستهاند؛ زیرا در سند روایت، معلیبن محمد وجود دارد که ابنالغضائری، نجاشی و علامه مجلسی، ایشان را ضعیف دانستهاند.[2]
جواب دوم. صدور روایت از باب تقیه
بر فرض صحت سند روایت، برخی دلالت این روایت را حمل بر تقیه کردهاند؛ زیرا در صدر روایت از یوسفبن عمر ثقفی، از فرمانداران سنگدل و سرکشان عصر اموی، نام برده شده که واقف بر خبرهای امّ خالد بود و دست او را نیز قطع کرده بود؛[3] بنابراین امام برای حفظ جان او و شیعیان، چنین امری را صادر کرد و حتی امر قیامت را به عهده گرفت.
همچنین تعارض بین صدر [امر به دوستی آنان] و ذیل[حق با ابوبصیر بودن] روایت، مؤید دیگری بر امر مداراتی بودن سخن امام علیهالسلام با مخالفان است.[4]
جواب سوم. معنای اِعراض و رویگرداندن
بعضی از بزرگان با توجه به آیات قرآن، «تُوَلِّيهِمَا» را به «پشت کردن و روی گرداندن از آنها» معنا کردهاند؛[5] زیرا قرآن کریم این کلمه را در روی گرداندن به کار برده است: «أَ فَرَأَيْتَ الَّذي تَوَلَّى»؛[6] «آیا دیدی آن کس را که روی گردان شد؟» و همچنین «عَبَسَ وَ تَوَلَّى»؛[7] «چهره در هم کشید و روی گردانید»؛ بنابراین نمیتوان به معنای ولایت و دوستی معنا کرد.
مؤید این مطلب، فصاحت و بلاغت امّ خالد است؛ زیرا در متن روایت فرمود: «هِيَ امْرَأَةٌ بَلِيغَةٌ؛ او زنی سخندان و فصیح بود»؛ بنابراین امام با استخدام این کلمه مرادش را به امّ خالد رسانید؛ علاوه بر اینکه امام در جمله آخر ابوبصیر و یارانش [که امر به دوری از آنها داشتند] را بر کثیرالنواء[8] ترجیح دادند و این مطلب نیز به کنایه معنای قرآنی اعراض را تأیید میکند.
بنابراین مضمون این روایت، دلالت بر پذیریش ولایت خلفا ندارد؛ حتی تأیید ضمنی آنها را نیز نمیرساند.
پینوشت:
[1]. کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، دارالکتب الاسلامیه، ج8، ص101.
[2]. نجاشی، رجال النجاشي، جامعه مدرسین، ص418 و ابن الغضائری، رجال، دارالحدیث، ص96 و مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، دارالکتاب، ج25، ص244.
[3]. ابنقارياغدی، محمدحسین، البضاعة المزجاة (شرح كتاب الروضة من الكافی)، دارالحدیث، ج2، ص163 و ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، ج74، ص248.
[4]. حسینی، عبدالله، الاجوبة الهادية، مشعر، ج1، ص166.
[5]. کشی، الرجال الکشی، مع تعلیقات میرداماد، مؤسسة آلالبیت علیهمالسلام، ج2، ص511.
[6]. نجم: 33.
[7]. عبس: 1.
[8]. ابواسماعیل، کثیربن قاروند، معروف به کثیرالنواء از بنیانگذاران فرقه بتریه است که همواره چشم تردید و شک به اهلبیت علیهمالسلام داشت. کشی، محمدبن عمر، رجال الکشی، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، ص236.