رهروان ولایت ـ اعتکاف؛ زمان عرشی شدن فرشیان؛ خالق مهربان قرب خلایق می طلبد. در فکر پرورش روح و روان خود بودن و تشریع مقررات دینی؛ اعتکاف با همه فضیلتش، زن و مرد را به خود می خواند، انسان را می خواند تا در دنیای های و هوی و دود و دم، معراج انسانیت را به تماشا بنشینیم.
اعتکاف پرورش جسم و جان است، فرصت طلایی عمر در پیش است؛ پس همتی کنیم تا با حضوری سبز از همسفران کوی دوست بگردیم، روح انسان نیازمند نیایش است، مناجاتی شیرین و زیبا، هم کلامی موجودی ضعیف با منشأ قدرتها.از آغاز خلقت تا صحنه رستاخیز، راز و نیاز زیباترین هنر آدمی است..
غفلت بد است در برخی موارد بدتر؛ جریان زمان در گذر است و با از دست دادن، آهی ماند و افسوسی که به هیچ نیرزد. انسان دشمنی دارد در اوج حیله گری، با چنین دشمنی باید هوشیار و سرعت در خیرات شد.
بدانیم که تنوع عبادات به دلیل نیازهای گوناگون انسانی است، هر عبادتی جوابگوی نیازی از اوست. نماز، زنگار غفلت از روان میزداید و صیقل روح و روان است. در روزه، پالایشگاه خلوص و نردبان صعود است. روزهدار پرواز در آسمان عبادت و عبودیت را میآزماید و آیینه قلبش را نورستان خدایی میکند.
حج، شرکت در آزمون الهی و قطع تعلقات و دلبستگی دنیوی است. عبادات مالی؛ چون خمس و زکات و صدقات، دمیدن روح ایثار و گذشت در وجود آدمی است. اما اعتکاف، آمیزه ای از چند عبادت با فضیلت است.
عاکفان کوی دوست، با حضور در صحن و سرای دوست، پلههای سلوک را پیموده و پله پله به خدا نزدیکتر میشوند. معتکف روزه اش، نمازش، حضورش در مسجد و دیگر اعمالش مایه تقرب است.
در خانه دوست، سفره ایی از مغفرت و بخشایش گسترده شده و عاکف با صیقل روح و روان، زنگار گناه از دل میزداید و مهیای ضیافت بزرگ در ماه وصال میگردد.
امّا روزه که خود عبادتی ارزشمند است شرط اعتکاف است. حضور در مسجد و خواندن نماز هم شرط آن است. عاکف سه روز در مسجد مقیم میگردد و جز برای ضروریات، کوی دوست را ترک نمیگوید. خود را از حلال باز میدارد تا با تمرین بندگی، جهاد با نفس را بیازماید. اعتکاف عهد مودّت و میثاق مجدد با پروردگار است.
در فضیلت اعتکاف این بس که معادل طواف کعبه و همتای رکوع و سجود است. خدای منّان چه زیبا می فرماید: «وَ عَهَدنا اِلی ابراهیمَ وَ اِسمعیلَ اَن طَهّرا بَیتی لِلطّائِفینَ وَ العاکِفینَ وَ الرُکّعِ السُجود؛[آیه 125، سوره بقره]؛ (به یاد آورید که)و ما به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان از هرگونه آلودگی تطهیر کنند.»
اساساً ارزش آدمی را عملش می رساند. معتکف انسانی بزرگ و شریف است به اندازه شرافت و فضل عملش، مقدس اردبیلی یگانه زمان در علم و عمل در شرافت و فضیلت اعتکاف گوید: مبادا کسی گمان کند که اعتکاف مقدمه عبادتی دیگر است. کسی که با طهارت و در حال روزه در مسجد مقیم می شود و تعهد قربت در اعتکاف می نماید، این عمل عبادت است. اعتکاف عبادتی مستقل است به مثابه حج و عمره و روزه و نماز و هر عبادت مستقل دیگر.
اعتکاف منوط به دین اسلام نیست بلکه، اعتکاف در ادیان دیگرهم بود.کسی به درستی نمیداند که این عبادت، از چه زمانی آغاز و کیفیت اجزا و شرایط آن در بدو شکلگیری چه چیزهایی بوده است..
با توجه به آیه 125 سوره بقره، میتوان نتیجه گرفت که اعتکاف عملی بوده که در شریعت ابراهیم از مناسک و عبادات الهی محسوب میشده. و پیروان ایشان به این عمل مبادرت می ورزیدند و لذا ابراهیم و اسماعیل علیه السلام از طرف خداوند موظّف شده بودند تا محیط لازم را برای برپایی این مراسم مهیا سازند. واگذاری این مسؤولیت خطیر به آنها، گواه بزرگی بر اهمیت عباداتی چون حج، اعتکاف و نماز در پیشگاه خداوند است..
حضرت موسی علیه السلام با آن که مسؤولیت سنگین رهبری و هدایت امت را به دوش داشت، برای مدت زمانی آنان را ترک و برای خلوت با محبوب خویش به خلوتگاه کوه طور شتافت. او در پاسخ به پرسش خداوند که فرمود: چرا قوم خود را رها کردی و با عجله به سوی ما شتافتی؟ عرض کرد: پروردگارا! به سوی تو آمدم تا از من راضی شوی.[1]
بیت المقدس از مکانهایی بود که همواره عده زیادی از انسانها، برای اعتکاف در آن گرد میآمدند و به راز و نیاز با پروردگار خویش مشغول میشدند. بزرگ این گروه، حضرت زکریا علیه السلام بود و از جمله کسانی که در امر اعتکاف سرپرستی مینمود حضرت مریم علیه السلام است. قرآن در این باره میفرماید: «وَ کَفّلَها زَکَریا کُلَّما دَخَلَ عَلَیها زَکَریا المِحرابَ وَجَدَ عِندَها رِزقاً؛[عمران/37]؛(به یاد آوربد که)کفالت او مراد را که حضرت مریم عیلها السلام است زکریا بر عهده گرفت و هر زمان که به محل عبادت او می رفت برای او غذایی مهیا میدید.»
همچنین در سوره مریم آیات 16و 17 استفاده میشود که حضرت مریم علیه السلام آنگاه که به افتخار ملاقات با فرشته الهی نایل آمد از مردم بریده بود و در خلوت به سر میبرد..
علامه طباطبائی در تفسیر المیزان میفرماید: گویا مقصود از دوری مریم از مردم، بریدن از آنان و روی آوردن به اعتکاف برای عبادت بوده است..
حتّی طبق روایات اهل سنت، در دوران جاهلیت هم عملی به عنوان اعتکاف در میان مردم رایج بوده است و مردم توسط این عمل به خدای خود تقرب میجستهاند.
قبل از بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله نیز غار حراء محل عبادت و راز و نیاز بود، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله نیز به اعتکاف در آن مکان مشغول می شدند و در اندیشه سرنوشت بشریت فرو میرفتند.
این روزها بریدن و وصل شدن است؛ پایان است و آغاز. شکستن و پیوند خوردن؛ شکستن قفس نفس و پیوند خوردن به آسمان. میقاتی است دوباره. تمرین خودسازی،اعتکاف، مبارزه برای رسیدن به یقین است و فرصتی است برای سبز شدن.
--------------------------------
پینوشتها:
[1]:[تفسیرالمیزان/ علامه طباطبایی]
نظرات
اللهم وفقنا لما تحب و ترضی