مرگ؛ فرار یا استقبال؟!

08:30 - 1395/04/03

چکیده:اگر فراموشش کنیم ترسناک می‌شود؛ اگر به یادش باشیم آماده می‌شویم و مشتاق!

فرار از مرگ

مقدمه
میل انسان به زندگی ابدی است. حال اگر این دنیا تمام زندگی انسان باشد باید بتواند کاری کند که از مرگ رهایی یابد. با این توصیف تلاش انسان همیشه بر زندگی ابدی در این بوده است. سؤال این است اساسا فرار از مرگ امکان دارد یا خیر؟ در این نوشتار با توجّه به روایات درصدد نتیجه فرار از مرگ و تلاش برای رها شدن از آن را مورد بررسی قرار می‌دهیم تا نتیجه کار افراد و جامعه‌ای که از مرگ و یاد آن فراری هستند را تبیین کنیم.

فرار از مرگ در بیان امیربیان
امام علی علیه السلام در رابطه با فرار از مرگ می‌فرمایند:«أَيُّهَا النَّاسُ كُلُّ امْرِئٍ لَاقٍ مَا يَفِرُّ مِنْهُ فِي فِرَارِهِ الْأَجَلُ مَسَاقُ النَّفْسِ وَ الْهَرَبُ مِنْهُ مُوَافَاتُهُ كَمْ أَطْرَدْتُ الْأَيَّامَ أَبْحَثُهَا عَنْ مَكْنُونِ هَذَا الْأَمْرِ فَأَبَى اللَّهُ إِلَّا إِخْفَاءَهُ هَيْهَاتَ عِلْمٌ مَخْزُون‏ [1] اى مردم! هر كس از مرگ بگريزد، به هنگام فرار آن را خواهد ديد، اجل سرآمد زندگى، و فرار از مرگ، رسيدن به آن است، چه روزگارانى كه در پى گشودن راز نهفته‌‏اش بودم اما خواست خداوند جز پنهان ماندن آن نبود، هيهات! كه اين، علمى پنهان است». حقیقت و ذات مرگ چیزی است که کسی از آن با خبر نیست و علمی است که در اختیار خداوند است. در این روایت عمیق حضرت امیر علیه السلام ناتوانی عقل را از درک حقیقت مرگ بیان می‌کند و این‌که به هیچ وجه در فکر فرار از این حقیقت نباشید زیرا چنین چیزی اصلا امکان ندارد.

فکر نکردن به مرگ
حقایق، چیزهایی هستند که عدم توجّه ما به آن‌ها و یا فراموش کردن آن‌ها باعث از بین رفتنشان نمی‌شود. مرگ یکی از آن حقایق است. دروغ بزرگ عصر ما این است که شادی و نشاط در فراموشی یاد مرگ و اندیشیدن به زیبایی‌های زندگی است. بزرگ‌ترین خیانت به بشریّت، غافل کردن او از مرگ او و سفری است که در پیش رو دارد. سفری که باید برای آن مهیّا شد و اساسا فلسفه ورود ما به این دنیای مادّی، مهیّا شدن برای این سفر بی بدیل است. امام علی علیه السلام می‌فرمایند:« اُوصيكُم بذِكرِ المَوتِ و إقلالِ الغَفلَةِ عنهُ ، و كيفَ غَفلَتُكُم عمّا لَيس يُغفِلُكُم ، و طَمَعُكُم فيمَن لَيس يُمهِلُكُم ؟! فكفَى واعِظا بمَوتى عايَنتُموهُم[2] شما را سفارش مى كنم كه به ياد مرگ باشيد و از آن كمتر غفلت ورزيد. چگونه از چيزى غافليد كه او از شما غافل نيست و چگونه به كسى چشم طمع دوخته‌ايد كه به شما مهلت نمى دهد! مردگانى كه مشاهده كرده‌ايد خود واعظانى هستند كه شما را از هر واعظى بى نياز مى‌كنند». وقتی که ما هر روز و هر لحظه از مرگ اطرافیان و دوستان و... با خبر می‌شویم و با چشم خود می‌بینیم و با گوش خود می‌شنویم، به راستی تلاش برای فراموش کردن آن چه دلیلی دارد؟ باز هم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمایند:«عَجِبتُ لِمَن نَسِیَ المَوتَ وَ هُوَ یَری مَن یَمُوتُ [3]درشگفتم از کسی که مرگ را فراموش می‌کند در حالی که مردگان را می‌بیند».

راهکار کلی مبارزه با ترس
از لحاظ علمی منشأ ترس، جهل است به همین خاطر روش درمان آن نیز برطرف کردن جهل در آن مورد است. باز هم بر سر سفره با عظمت حکمت علوی می‌نشینیم که فرمودند:«إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْه‏ [4] هنگامى كه از چيزى مى‌ترسى ، خود را در آن بيفكن ، زيرا گاهى ترسيدن از چيزي، از خود آن سخت‌تر است». به راستی در فرهنگ جامعه ما و همه بشریّت، چقدر به مرگ فکر می‌شود و در مورد آن تأمّل و تحقیق می‌گردد. اگر مردم در مورد مرگ فکر و جستجو کنند به حقیقت آن پی برده و آن وقت به هیچ وجه ا ز آن نترسیده بلکه تنها خود را برای آن آماده می‌کنند که این همّت باعث اصلاح بسیاری از مشکلات بشریّت می‌شود.

استقبال یا فرار؟!
وقتی که انسان با درک و قبول حقیقت مرگ که همان انتقال به دنیای دیگر است تلاش خود را بر آماده شدن برای این سفر معطوف کرد قطعا فرار از مرگ معنا و مفهومی ندارد بلکه از آن استقبال می‌کند. تنها در زمانی باید انسان از مرگ فرار کند که هیچ‌گاه به آن فکر نکرده و همیشه از تفکّر در مورد آن طفره می‌رفته است.
حضرت علی علیه السلام در مورد یاد مرگ می‌فرمایند:«مردم! شما را به ياد آورى مرگ، سفارش مى‏‌كنم، از مرگ كمتر غفلت كنيد، چگونه مرگ را فراموش مى‏‌كنيد در حالى كه او شما را فراموش نمى‌‏كند؟و چگونه طمع مى‏‌ورزيد در حالى كه به شما مهلت نمى‌‏دهد؟ مرگ گذشتگان براى عبرت شما كافى است، آنها را به گورشان حمل مى‏‌كردند، بى آن كه بر مركبى سوار باشند، آنان را در قبر فرود آوردند بى آن كه خود فرود آيند. چنان از ياد رفتند گويا از آبادكنندگان دنيا نبودند و آخرت همواره خانه‌‏شان بود! آنچه را وطن خود مى‏‌دانستند از آن رميدند، و در آنجا كه از آن رميدند، آرام گرفتند، و از چيزهايى كه با آنها مشغول بودند جدا شدند، و آنجا را كه سرانجامشان بود ضايع كردند. اكنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دورى كنند، و نه مى‌‏توانند عمل نيكى بر نيكى‏‌هاى خود بيفزايند. به دنيايى انس گرفتند كه مغرورشان كرد، چون به آن اطمينان داشتند سر انجام مغلوبشان كرد».[5]

راهکار چیست؟
باید به مرگ فکر کنیم و با دقّت هم فکر کنیم. از یاد مرگ واهمه نداشته باشیم و بیشتر به دنبال چیزهایی باشیم که مرگ و بعد از آن را راحت و آسان می‌کنند و با شناختن کارهایی که مرگ را و زندگی پس از آن را سخت می‌کنند سعی بر دوری از آن‌ها داشته باشیم. مثلا نیکی و خیر رساندن به پدر و مادر  باعث راحتی روح در زمان خارج شدن از بدن می‌شود زیرا امام صادق علیه السلام می فرماید:« مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُخَفِّفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ سَكَرَاتِ الْمَوْتِ فَلْيَكُنْ لِقَرَابَتِهِ وَصُولًا وَ بِوَالِدَيْهِ بَارّا [6] هر كه خواهد خدا عزّ و جلّ سختي‌هاى مرگ را از او سبك سازد بايد با خويشانش صله كند و نسبت به والدينش خوش‌رفتار باشد».

نتیجه این‌که؛ ترسی که از مرگ در جامعه دیده می‌شود ترسی القائی و از روی جهل است. عدم توجّه و تفکّر در مورد مرگ باعث فرار احمقانه از مرگ شده است. با حقیقت مرگ آشنا شویم و همیشه به یاد آن باشیم تا هم برایش آماده شویم و هم مشتاق! فرار از مرگ معنایی ندارد!
پی‌نوشت
[1] نهج البلاغه، خطبه 149
[2] همان، خطبه 188
[3] همان، حکمت 121
[4] بحار الأنوار ، ج‏68، ص 362
[5] نهج البلاغة-ترجمه دشتى، ص 371
[6] بحار الأنوار، ج‏71، ص 81

نظرات

تصویر javanshia
نویسنده javanshia در

این مطلب در کانال قران وحدیث گذاشته شد

 

مرکز نشر معارف قرآن وحدیث

@quran_hadis

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 8 =
*****