نكات اخلاقى (2)‏

16:51 - 1394/11/21

تا این بت شكسته نشود...
امام خمینى‏ رحمه الله در نامه‏ اى به فرزند خود نوشته است: پسرم، آنچه مورد نكوهش و اساس شقاوتها و بدبختی ها و هلاكت ها و رأس تمام خطاها و خطیئه‏ هاست، حب دنیاست كه از حب نفس نشأت مى‏گیرد. عالم مُلك مورد نكوهش نیست، بلكه مظهر حق و مقام ربوبیت اوست و مهبط ملائكة اللَّه و مسجد و تربیت گاه انبیا و اولیاعلیهم‏ السلام است و عبادتگاه صلحا و محل جلوه حق بر قلوب شیفتگان محبوب حقیقى، و حب به آن، اگر ناشى از حب به خدا باشد و به عنوان جلوه او - جل وعلا - باشد، مطلوب و موجب كمال است و اگر ناشى از حب به نفس باشد، رأس همه خطیئه‏ هاست.
پس دنیاى مذموم در خود توست. علاقه ‏ها و دلبستگی ها به غیر صاحب دل موجب سقوط است. همه مخالفتها با خدا و ابتلا به معصیتها و جنایتها و خیانتها از حب خود است كه حب دنیا و زخارف آن و حب مقام و جاه و مال و منال از آن نشأت مى ‏گیرد. در عین حال كه هیچ دلى به غیر صاحب دل، به حسب فطرت بستگى نتواند داشت، لكن این حجابهاى ظلمانى و نورانى كه ما را و همه را از صاحب دل غافل دارد و به گمان و اشتباه خود، غیر صاحب دل را دلدار مى داند، ظلمات فوق ظلمات است.
ما و امثال ما به حجابها [ى‏] نورانى نرسیدیم و در حجابهاى ظلمانى اسیر هستیم... شیطان كه در مقابل امر خدا ایستاد و به آدم خضوع نكرد، در حجاب ظلمانى خودبزرگ بینى بود و... ما نیز تا در حجاب خودى هستیم و خودبین و خودخواه هستیم، شیطانى هستیم و از محضر رحمان مطرود، و چه مشكل است شكستن این بت بزرگ كه مادر بتهاست.
و ما تا خاضع او و فرمانبردار او هستیم، خاضع براى خدا و فرمانبردار او - جل و علا - نیستیم و تا این بت شكسته نشود، حجابهاى ظلمانى دریده و برداشته نشود. اول باید بدانیم كه حجاب چیست كه اگر ندانیم، نخواهیم توانست در صدد رفعش - یا لااقل تضعیفش - برآییم و یا لااقل هر روز به غلظت و قوت آن نیفزاییم.
در حدیثى است كه «بعض اصحاب رسول اللَّه‏ صلى‏ الله ‏علیه ‏وآله خدمت ایشان بودند؛ صدایى به گوششان رسید، سؤال كردند: چه صدایى است؟ فرمودند: صداى سنگى بود كه هفتاد سال قبل از لب جهنم حركت كرده بود و حال به قعر جهنم رسید. آن‏گاه مطلع شدند كه كافرى هفتاد ساله مرده است.‌»
اگر حدیث صادر شده باشد، شاید آن بعض، از اهل حال بوده یا با تصرف رسول خداصلى ‏الله‏ علیه‏ وآله به گوششان رسیده، براى تنبیه غافلان و هوشیار [ى] جاهلان. اگر هم حدیث - كه الفاظش را یاد ندارم - صادر نشده باشد؛ لكن مطلب همین است؛ ما یك عمر رو به جهنم سیر مى‏ كنیم و یك عمر نماز - كه بزرگ‏ترین یادگاه خداى متعال است - پشت به حق و خانه او - جل و علا - و رو به خود و خانه نفس به جا مى‏ آوریم و چه دردناك است كه نماز ما كه باید معراج ما باشد و ما را به سوى او و بهشت لقاى او برد، به سوى خود ما و تبعیدگاه جهنم برد.
پسرم، این اشارتها نه براى آن است كه امثال من و شما راهى براى معرفت اللَّه و عبادت اللَّه به آن گونه كه حق اوست، پیدا كنیم، با آنكه از اعرف موجودات به حق تعالى و حق عبادت و بندگى او - جل و علا - نقل شده است،: «ما عَرَفْناكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ وَ ما عَبَدْناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ؛ آن گونه كه شایسته شناخت توست، تو را نشناخته ‏ایم و آن گونه كه شایسته بنده گیت است تو را بندگى نكرده ‏ایم.‌» بلكه براى آن است كه عجز خویش را بفهمیم و ناچیزى خود را درك كنیم و خاك بر فرق انانیت و انیت خود ریزیم، بلكه از سركشى این غول بكاهیم. باشد كه توفیق یابیم مهارى و لگامى بر او زنیم كه از خطر عظیمى كه جان را یادش مى‏ سوزاند، رهایى یابیم.
و هان! آن خطر كه در لحظات آخر جدایى از این عالم و كوچ به سوى جایگاه ابدى است، آن است كه آن كس كه مبتلا به حب نفس است و دنبال آن حب دنیا - با ابعاد مختلف آن - است كه در حال احتضار و كوچ بعض امور، بر انسان ممكن است كشف شود و دریابد كه مأمور خداوند او را از محبوب و معشوق او جدا مى ‏كند، با دشمنى خدا و غضب و نفرت از او - جل و علا - كوچ كند و این عاقبت و پیامد حب نفس و دنیاست و در روایات اشاره به آن شده است.
شخصى متعبد و مورد وثوق نقل مى ‏كرد كه «بر بالین محتضرى رفتم و او گفت: ظلمى را كه خدا بر من مى‏ كند، هیچ كس نكرده، او مرا از این بچه‏ هایم كه با خون دل پرورش دادم، مى‏ خواهد جدا كند. و من برخاستم و رفتم و او جان داد.‌»
شاید بعض عبارات كه نقل كردم، اختلاف مختصرى با آنچه آن عالم متعبد گفتند، داشته باشد. در هر صورت، آنچه گفتم اگر احتمال صحت هم داشته باشد، به قدرى مهم است كه انسان باید براى چاره آن فكرى بكند. (1)
اهمیت خودسازى‏
امام راحل رحمه الله  در مورد اهمیت خودسازى مى ‏فرمودند: هر اصلاحى نقطه اولش خود انسان است. اگر چنانچه خود انسان تربیت نشود نمى‏ تواند دیگران را تربیت كند و شما دیدید كه در آن طول سلطنتها از اول تا حالا و این سلطنتهاى اخیرى كه بسیاریتان همه ‏اش را درك كردید، و بعضى از شما بعضى‏ اش را، كه چون كارها دست اشخاصى بود كه تربیت اسلامى نداشتند و خودشان درست نشده بودند، براى خاطر همین نقیصه بزرگ، كشور ما را كشاندند به آنجایى كه ملاحظه مى‏ كنید و ملت ما را هم كشاندند به آنجایى كه سالها باید طول بكشد تا اینكه ان شاء اللَّه اصلاح بشود. از این جهت آن چیزى كه بر همه ما لازم است ابتدا كردن به نفس خودمان است و قانع نشدن به اینكه همان ظاهر درست بشود. و از قلبمان شروع كنیم، مغزمان شروع كنیم و هر روز دنبال این باشیم كه روز دوممان بهتر از روز اولمان باشد. و امیدوارم كه این مجاهده نفسانى براى همه ما حاصل بشود و دنبال آن مجاهده براى ساختن یك كشور. (2)
با خدا بساز، كارت درست مى‏ شود
آیت اللَّه العظمى بهجت مى‏ فرمودند: ما خودمان حاضر نیستیم خودمان را اصلاح بكنیم. اگر خودمان را اصلاح بكنیم، به تدریج همه بشر، اصلاح مى‏ شوند.
ما مى‏ خواهیم اگر دلمان خواست دروغ بگوییم؛ اما كسى به ما حق ندارد دروغ بگوید؛ ما ایذاء بكنیم دوستان خودمان را، خوبان را؛ اما بدها حق ندارند به ما ایذاء بكنند.
بابا با خدا بساز، كار را درست مى ‏كند. چرا در خلوت و جلوت، دلت هر چه مى‏ خواهد مى ‏كنى؟ (3)

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

1) جمهورى اسلامى، 2/5/87؛ بخشى از نامه‏ هاى اخلاقى امام خمینى ‏رحمه الله به فرزندش مرحوم حاج سیداحمد آقا.
2) امام خمینى ‏رحمه الله، صحیفه نور، ج‏15، ص‏282.
3) آیت اللَّه بهجت، پرتو، 9/5/87.

برچسب‌ها: