تبلیغ نوشتارى (3)

16:54 - 1394/11/21

موادّ نوشته

اشاره‏
در دو شماره قبل درباره ضرورت حضور هر چه بیش‏تر حوزویان در عرصه نویسندگى سخن گفتیم و به بررسى جایگاه فنّ نوشتن و هنر نویسندگى در تبلیغ نوشتارى پرداختیم. اكنون زمان آن است كه بحث موادّ نوشته و روش استفاده از آنها را مطرح كنیم.
* * *
براى تولید یك محصول مرغوب، استفاده از موادّ اولیه مرغوب، یك اصل بدیهى و غیر قابل انكار است كه هر تولیدكننده ‏اى از آن آگاهى دارد. تولید یك محصول خوب در كارگاه نویسندگى نیز، نیازمند به كارگرفتن موادّ خوب و مرغوب و چینش و تركیب مناسب آنهاست. این مواد عبارت‏ند از: واژه‏ ها و جمله ‏هایى كه نویسنده انتخاب مى‏ كند و مى‏ سازد. علاوه بر این، مى ‏توان از آیات، روایات، شعر، حكایتهاى كوتاه، كلمات قصار، كنایه و مَثَل نیز استفاده كرد و با كاربرد بجاى آنها بر غناى لفظى و معنوى‏ اش افزود.
در هنگام استفاده از این مواد، دو نكته مهم را باید مورد توجّه قرار داد:
1. عبارت مورد نظر، با متن تناسب كامل داشته باشد و در آن بنشیند. هرگز نباید این مواد مانند وصله‏ اى ناجور و ناهمرنگ بر متن تحمیل شوند و یكدستى آن را به هم بزنند. براى هر نوشته ‏اى بنابر اقتضاى فضاى آن باید عبارتهاى متناسب برگزید و آنها را هنرمندانه لابه‏ لاى واژه‏ ها و جمله‏ هاى متن چید.
2. بهتر است دنبال جمله ‏هاى تازه باشیم و سعى كنیم از كلیشه‏ ها و تكرارهاى كسالت‏ آور دور شویم. قطعاً در ادبیات غنى فارسى و جملات ارزشمندى كه در فرهنگ ما وجود دارد، آن‏قدر ابیات و عبارات زیبا و پرمعنى وجود دارد كه مجبور نباشیم آنها را این همه تكرار كنیم.
اكنون به كار گرفتن مناسب هر كدام از این مواد را در مثال‌هایى بررسى مى‏ كنیم:
1. واژه: واژه‏ ها و كلمات، كوچك‏ترین اجزاى تشكیل‏ دهنده و سازنده یك نوشته ‏اند كه اهمّیت بسیارى دارند و باید با دقّت و وسواس تمام «انتخاب» شوند.
باید دقّت كنیم كه حتّى كلمات مترادف هم عیناً و دقیقاً به یك معنا و در یك جایگاه نیستند. هر كلمه‏ اى با توجه به بار معنایى خاصّ خود، با یك نوع متن، همخوانى دارد. مثلاً «انداختن» براى نوشته‏ هاى ساده و محاوره ‏اى و «افكندن» براى آثار ادبى مناسب است.
2. جمله: پس از اینكه واژه‏ ها با دقّت تمام گزینش شدند، باید درباره چگونگى تنظیم و تركیبشان تصمیم گرفت و جمله‏ هاى پخته و خوش‏ آهنگ و روان ساخت. مثلاً از میان این دو چینش، تركیب اوّل را برگزینید كه هم خوش ‏آهنگ ‏تر است و هم توجّه خواننده را به ‏گونه ‏اى ویژه به معناى عبارت جلب مى‏ كند.
- بسازید خود را با این ابزار و پُر كنید كوله ‏بار خود را از این آذوقه‏ هاى حیاتى (1)
- خود را با این ابزار بسازید و كوله ‏بار خود را از این آذوقه ‏هاى حیاتى پر كنید.
3. آیات و روایات: قطعاً غنى‏ ترین منبع الهام نویسنده مسلمان و پرمحتواترین مطلبى كه مى‏ تواند به مخاطب عرضه كند، آیات و روایات است. به خصوص اگر بتواند از قالبهاى كلیشه اى بگریزد و آیات و روایات را با متن نوشته خود در هم آمیزد، مانند: - «شهیدان از نژاد نورجویان پروانه صفتى بودند كه بال و پر زدن در روشناى سپیده ‏دم عروج و شمیم دل‏ انگیز بهشت رضوان «عِنْدَ رَبِّهِمْ یرزَقُون»شان كرد و بر سریر «عَلَى الاَرائِكِ ینْظُرُون»شان نشاند. هر چند هنوز پروانه‏ هاى بسیارى «وَمِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِر»اند! «یا لَیتَنا كُنَّا مَعَكُمْ فَنَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً.‌» (2)
- «امّا دهر [مأموریت دارد] هیچ كس را ناآزموده رها نكند؛ صبورانه در كمین مى ‏نشیند تا تو را به دام امتحان درآورد و كارت را یكسره كند كه: «اِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرصاد.‌» (3)
- فرازى از كتاب «از همدلى تا همراهى» را ببینیم كه نویسنده با استفاده بجا از روایت، به زیبایى بر قدرت اقناع نوشته خود افزوده است: «شاید بعضی ها خدا را نشناسند یا ایمانشان چنان سست و كم‏رنگ باشد كه براى علم و آگاهى خدا از اعمالشان حسابى باز نكنند؛ امّا از مردم شرم مى ‏كنند. براى آبروى خود هم كه شده، مسائلى را رعایت مى‏ كنند. امّا اگر پاى دیگران در میان نباشد، به وقیحانه‏ ترین كارها هم تن در مى‏ دهند و حیا هم نمى‏ كنند.
سؤال این است كه آیا آنان خود را هم از یاد برده ‏اند؟ چرا از خویشتن شرم نمى ‏كنند؟ مگر خود را آدم نمى ‏دانند؟
چه سخن زیبا و روان‏كاوانه ‏اى دارد امیرالمؤمنین ‏علیه ‏السلام كه مى‏ فرماید: كسى كه از مردم شرم كند ولى از خودش خجالت نكشد، معلوم است كه خودش نزد خودش ارزش و اعتبارى ندارد! (4) »
4. شعر: شعر به دلیل وزن و آهنگى كه دارد و این كه معمولاً با عنصر خیال و آرایش هاى لفظى و معنوى همراه است، دلنشین است. براى استفاده از شعر، مى‏ توان به جاى نقل عین بیت، با استفاده از كلمات و مفاهیم آن، ذهن خواننده را متوجّه آن بیت نمود. مثلاً مى‏ توانیم بگوییم: «بیایید دست در دست هم بر سقف فلك گل برافشانیم و براى آینده سرزمینمان طرحى نو در اندازیم.‌»
گاهى آوردن یك شعر بجا و متناسب، تأثیر شگرفى بر متن مى‏ گذارد و كار چندین صفحه سخن را انجام مى‏ دهد. به این مثال توجه كنید:
- سادگى و خامى است كه كسى خود را در معرض دید و تماشاى نگاه هاى مسموم و چشم هاى ناپاك قرار دهد و به دلبرى و جلوه‏ گرى بپردازد و خیال كند بیماردلان و رهزنان عفاف را به وسوسه نمى ‏اندازد و از زهر نگاه ها و نیش پشه‏ هاى شهوت در امان مى ‏ماند.
هر شاخه كه از باغ برون آرد سر                در میوه آن طمع كند راهگذر! (5)
5. حكایات: در گنجینه گران‏بهاى ادب فارسى، حكایات زیبا و حكیمانه‏ اى وجود دارند كه چه بسیار یارى ‏گر نویسندگان مى‏ شوند در بیان مطلب. حكایت را مى‏ توان به عنوان مطلع، مقطع، یا بخشى از متنِ نوشته آورد و از زیباییهاى داستانى و محتوایى آن بهره برد.
- در زمان قدیم مردى كه دو جوال شیشه ‏بار الاغ خود كرده بود، مى‏ خواست وارد شهرى شود. دروازه‏ بان جلو آمد و با چماقى كه در دست داشت ضربه محكمى به بار او زد. بعد ضربه دیگرى نواخت و پرسید: «چه دارى؟» جواب داد: «اگر یك چوب دیگر بزنى، هیچ!»
تحصیل دانشجویان ما هم [از بسیارىِ تعطیلات‏] حكم همان جوان شیشه را پیدا كرده كه هر روز یك چوب به پیكرش خورده و دارد كار به جایى مى ‏رسد كه اگر یك چوب دیگر بخورد، باید گفت دیگر هیچ چیز بارش نخواهد بود! (6)
6. كلمات قصار: در گفته ها و نوشته ‏هاى بزرگان ادبى، مذهبى، علمى، سیاسى و... گاه عبارات كوتاهى وجود دارند كه لبریز از زیبایى ‏اند و از عمق و غناى محتوایى خاصّى برخوردارند. مى ‏توان این عبارتهاى كوتاه و پرمحتوا را به زیبایى در متن خود نشاند.
- عشقهاى فردى و محبوبیت هاى شخصى (به‏ ویژه از نوع پنهانى‏ اش) آزمونى حسّاس و معبرى لغزنده و جاده ‏اى خطرناك است كه بدون چراغ ایمان و عصاى پروا و سپر خودسازى، انسان به راحتى مى‏ لغزد و به عمق درّه پرتاب مى‏ شود.
از حضرت امام‏ رحمه الله نقل است كه فرمود: خدا نكند قبل از اینكه انسان خودش را بسازد، دنیا به او روى آورد! (7)
7. مَثَل: مَثَلها عبارات كوتاهى هستند كه نشان دهنده روحیات و افكار جامعه مى‏ باشند. عباراتى كه از عمق گذشته یك جامعه سرچشمه گرفته‏ اند و آن‏قدر زلال و روان بوده‏ اند كه متن تاریخ را پشت سر نهاده و به روزگار ما رسیده ‏اند. یك مثل كوتاه مى تواند گستره اى از معانى را انتقال دهد.
- آیا باید سرهاى پرغرور به سنگ شكست بخورد تا تنبّه و بیدارى حاصل شود؟ كاش آنچه را پیران در خشت خام مى‏ بینند، جوانها در آینه بتوانند دید! (8)
- تنها تو نیستى كه دوست دارى حرفها را در آینه عمل تماشا كنى و تنها تو نیستى كه از رفتار، بیش از گفتار تأثیر مى‏ پذیرى. اینكه از قدیم گفته ‏اند «دو صد گفته چون نیم كردار نیست» حرف درستى است. گاهى نحوه عمل و رفتار كسى، سرسخت‏ ترین آدمها را هم نرم مى كند. (9)
8. كنایه: كنایه ‏ها در زبان فارسى جایگاه خاصّى دارند. بسیارى از معانى را كه با بیان عادّى نمى ‏توان گفت، یا گفتنشان لذّت‏بخش نیست، فقط با این زبان مى ‏توان بیان كرد. كنایه در واقع سخن گفتن غیر مستقیم است.
- بعضى از سیاست‏مداران كه خود را گرگ باران دیده مى‏ انگارند، باور نمى‏ كنند كه یك دست صدا ندارد و حالا كه نانشان توى روغن است، از تمام اطرافیان كه كله‏ هایشان بوى قورمه‏ سبزى مى‏ دهد، حرف شنوى دارند. دل را به دریا زده ‏اند و مى‏ تازند؛ امّا امان از لحظه ‏اى كه مى‏ بینند هر چه رشته بودند، پنبه شده است! (10)
* * *
مى ‏بینید كه نویسنده، دنیایى از زیبایى فراروى خود دارد تا از میانشان، موادّ مناسب براى نوشته خود را برگزیند. مهم این است كه بتواند از تمام ابزارهاى موجود و قابل تصوّر، براى غناى اثر خود استفاده كند و خلّاقیت و اندیشه پویا، مهم‏ترین عوامل رسیدن به این توفیق ‏اند.

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

1) صمیمانه با جوانان وطنم، سید مهدى شجاعى، انتشارات تربیت، تهران، چ اوّل، 1376، ص 34.
2) از نویسنده.
3) فتح خون، سید مرتضى آوینى، نشر ساقى، تهران، چ دوم، 1381، ص 61.
4) از همدلى تا همراهى، جواد محدّثى، انتشارات كیهان، تهران، چ اوّل، 1376، ج 3، ص‏39.
5) همان، ص 115.
6) مجموعه آثار طنز ابو القاسم حالت، نشر گوتنبرگ، تهران، چ اوّل، 1376، ج 1، ص 136.
7) از همدلى تا همراهى، ج 3، ص 78.
8) همان، ص 90.
9) همان، ص 97.
10) از نویسنده.

برچسب‌ها: