قصه شب برای کودکان دبستانی، قصه شب کودک و نوجوان، قصه شب کودکان جدید، قصه شب کودکانه قدیمی، قصه شب آموزنده، قصه کودکانه ۴سال، قصه کودکانه، قصه کودکانه
بسمهتعالی
حیوونای کوچولوی جنگل مهربونی، یکییکی وارد کلاس می شدن. درحالیکه هر کدوم خیلی مرتب سرجاشون می نشستن و منتظر آمدن خانم معلم خوب و مهربونشون بودن، چیز عجیبی توجه اونها رو به خودش جلب کرد. همه خیره به تخته سفید کلاسشون شدن. یه نقاشی خیلی زیبا و قشنگ روی اون کشیده شده بود. همه حواسشون به تخته بود و در مورد نقاشی با هم صحبت می کردن. لاکی که چشمش ضعیف بود برای این که بهتر نقاشی رو ببینه، از جاش بلند شد و نزدیک تخته اومد و با دستش عینکشو جلو عقب کرد و گفت: وای عجب نقاشی باحالیه! من تا حالا مثل اینو ندیدم! اینو کی کشیده؟!
طوطی رنگارنگ گفت: ببینین چقدر قشنگ رنگ شده! معلومه هر کی کشیده خیلی هنرمنده!
دم پنبهای، خرگوش باهوش قصه ما، رو کرد به دوستانش و گفت: ببینین انگار از یه منظره عکس گرفتن و اونو اینجا چسبوندن.
همینطور که بچههای کلاس داشتن به نقاشی نگاه می کردن و نظر خودشونو می دادن، ناگهان در کلاس باز شد و خانم معلم مهربون وارد کلاس شد. همه بچهها از جاشون بلند شدن. خانم معلم به همه سلام کرد و با مهربونی حال تکتک بچهها رو پرسید. زبل که روی میز اول و روبروی خانم معلم نشسته بود، گفت: خانم معلم عجب نقاشی قشنگی رویِ تخته کشیدین!
خانم معلم که انگار متوجه نقاشی نشده بود سرشو برگردوند. به تخته نگاهی کرد و با لبخند به سمت بچهها برگشت و گفت: این نقاشی کار کیه؟! چقدر قشنگه؟!
حیوونای کوچولو و ریزهمیزه که انگار آب سرد روشون ریختن، با حالت عجیبی به هم نگاهکردن و گفتن: اگه کار شما نیست پسکار کیه؟!
خانم معلم که این حالت رو دید به چشمای متعجب بچهها نگاه کرد و گفت: شاید خودش کشیده شده؟!
حیوونای کوچولو که انتظار هر حرفی غیر از این جمله رو داشتن، گفتن: مگه میشه یه نقاشی به این قشنگی، با اینهمه دارودرخت زیبا و گلهای رنگارنگ خودبهخود کشیده شده باشه؟!
خانم معلم گفت: اگه نمیشه این نقاشی خودبهخود کشیده شده باشه، به نظر شما جهانِ با این عظمت،اینهمه جنگل و دریا و خورشید و ماه و... می تونیم خودبهخود به وجود اومده باشن؟
دست سکوت روی دهان همه بچهها قرار گرفت، انگار کسی در کلاس نبود، فقط صدای نفسهای بچهها میومد.
تازه بچهها متوجه شده بودن که منظور خانم معلم از این نقاشی چیه؟! همون طور که این نقاشی نمی تونست خودبهخود کشیده شده باشه، جهان با این بزرگی هم نمیشه خودبهخود آفریده شده باشه.
بچهها که از این کار خانم معلمشون یه درس بزرگ گرفته بودن، به هم نگاهکردن و بعد از لحظاتی کلاس، غرق در صدای دست زدن و خنده بچهها شد.
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ.... قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (رعد/13)
نظرات
سلام علیکم
عالی بود. خداقوت
اگه براتون امکانش هست قصه های مناسب بچه های ابتدایی بیشتر استفاده کنید.
یاعلی
سلام علیکم
از این که نوشته بنده را مورد نظر و بازدید قرار دادید، بسیار سپاسگزارم.
إن شاء الله سعی خواهم نمود تا به فرمایش شما عمل نمایم.
یا علی مدد
سلام علیکم.سپاسگزارم. اجرتون عندالله
علی یارتون