قضاوتهای حضرت علی (علیهالسلام) عادلانه و بر پایه علم و قطع بوده است.
برخی با ایجاد این شبهه که حضرت علی (علیهالسلام) در قضاوتی ناعادلانه، فردی اعرابی را تنها به سبب اینکه از پیامبر(صلی الله علیه و آله) درخواست اقامه بینه کرد تا سخن خود را مبنی بر دادن پول شتر به او ثابت کند، گردن زد. شبههکننده با نقل چنین اخباری به دنبال آن است که به ذهن مخاطب خود القا کند که امام شیعیان فردی متوحش، غیر منطقی و قضاوتهای او به ناحق و ناعادلانه بوده است.
در پاسخ به این شبهه لازم است تا اصل قصه بیان و در ادامه سند و محتوای آن مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد:
1. منابع تاریخی و ماجرای گردن زدن مرد اعرابی به دست حضرت علی(علیه السلام)
منابع تاریخی ماجرای قضاوت امام علی علیه السلام میان پیامبر و شتر فروش را مختلف بیان کردهاند. عالمانی همچون کَشّی و صدوق (رحمهما الله) اصل ماجرا را چنین آوردهاند: «رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) از مردی اعرابی شتری به چهارصد درهم خریداری کرد. چون اعرابی پول را تحویل گرفت بانگ برآورد که درهمها و شتر مال من است و پیامبر(صلّی الله علیه و آله) حقی بر من ندارد.
اتفاقاً فردی قریشی (ابوبکر) از راه میگذشت، پیامبر(صلّی الله علیه و آله) به او فرمود: بین من و اعرابی قضاوت کن، مرد قریشی گفت: اعرابی از شما گواه میخواهد و باید شما برای صحت حرفتان اقامه گواه کنی؟ فردی دیگری (عمر) از آنجا میگذشت پیامبر(صلّی الله علیه و آله) از او خواست بین او و اعرابی قضاوت کند او نیز سخنان ابوبکر را تکرار کرد.
در این موقع امام علی(علیهالسلام) از دور نمایان شد، پیامبر(صلیالله علیه و آله) به اعرابی فرمود: قبول داری این جوان بین ما قضاوت کند؟ گفت: بله! چون علی(علیهالسلام) آمد اعرابی ادعای خود را اظهار کرد، امیرالمؤمنین به اعرابی گفت: شتر را به پیامبر(صلیالله علیه و آله) تسلیم کن، اعرابی اعتنا نکرد تا اینکه آنحضرت سخن خود را سه مرتبه تکرار فرمود، ولی نتیجهای نداشت، در این هنگام حضرت علی(علیهالسلام) اعرابی را با یک ضربت شمشیر گردن زد و آنگاه خدمت پیامبر(صلیالله علیه و آله) عرضه داشت: یا رسول الله! ما شما را در وحی تصدیق میکنیم چگونه ممکن است در چهارصد درهم تکذیب نماییم؟!»[1]
در نقل دیگری جمله ای در آخر اضافه آمده و آن اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) رو به مرد قریشى (ابوبکر) که به همراه ایشان بود کرده و فرمود: «این حکم خداوند بود، نه آنچه تو قضاوت کردى.»[2]
2. روایات گردن زدن مرد اعرابی از جهت سندی
روایت از جهت سند قابل اطمینان نبوده و برخی علما با آن، معامله روایت ضعیف کردهاند؛ زیرا بیشتر راویانی که در سند روایت قرار گرفتهاند از اهل سنت هستند از اینرو نمیشود به این سند اعتماد نمود چنانکه علامه مجلسی بر این امر تصریح نموده است.[3] در برخی منابع نیز هیچ سندی برای آن ذکر نشده است.[4]
3. روایات گردن زدن مرد اعرابی از جهت محتوایی
از جهت محتوا نیز ماجرا به صورت مختلف بیان شده و دارای تشویش است از این رو احتمال ضعف آن تقویت میشود. در برخی نقلها از عصبانیت حضرت نسبت به قضاوت خلیفه اول و دوم و خروج آن حضرت از مجلس آنها و رفتن به نزد حضرت علی (علیهالسلام) سخن به میان آمده؛ در حالی که در برخی دیگر از نشستن در محکمه آن دو و انتظار برای آمدن قاضی سوم که حضرت علی (علیهالسلام) باشد یاد شده است.[5]
بعضی اخبار نیز به رفتن حضرت علی (علیهالسلام) به خانه برای آوردن شمشیر و زدن گردن اعرابی اشاره کرده[6] بعضی دیگر از زدن آنی گردن اعرابی حکایت دارد.[7] گزراش هایی نیز وجود دارد که در فرازی از آن به جدا شدن سر اعرابی یا قطع عضوی از بدن اعرابی تصریح نموده است.[8]
علاوه بر اینکه در اینگونه روایات معمولاً در ابتدا خلیفه اول، سپس دوم و بعد امام علی (علیهالسلام) حاضر میشوند و کسی غیر از آنها در این نوع وقایع حضور ندارند که این خود، تأمل بر انگیز است! در هر صورت اشکالات محتوایی بر این روایت وارد است که ما را در قبول آن دچار شک و تردید میکند برای نمونه:
الف. در فرازی از روایت آمده: «رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) از امام على پرسید چه تو را بر آن داشت که با او چنین کردى؟ گفت: اى رسول خدا ما تو را در وحى الهى تصدیق کرده ایم چگونه در چهار صد درهم تصدیق ننمائیم؟» به نظر این استدلال امام علی(علیه السلام) هیچ ارتباطی با سؤال پیامبر(صلّی الله علیه و آله) ندارد و این دلیل به هیچ وجه توجیهی برای کشتن شخص مخالف نمیشود و تنها چیزی که استفاده میشود این است که حق را به پیامبر داده و شتر را به او میداد.
ب. حداقل سیره خلیفه دوم و امام علی(علیهالسلام) با آنچه در این روایت از این دو نقل شده متفاوت است. خلیفه دوم عموماً شمشیر به دست بوده و همیشه اجازه برای زدن گردن میخواسته است،[9] حال چگونه میتوان باور کرد که خلیفه دوم با خونسردی تمام، براساس قواعد حکم کرده و در مقابل، امام علی (علیهالسلام) با خشونت تمام، سر او را بریده باشد؟!
ج. قسمت مهم و اصلی اشکال این است که آیا کشتن آدمی هرچند بد و دروغگو در محفل قضاوت درست است؟! آیا با عدالت سازگار است؟! آیا جایز است یکی از طرفین که هر چند، ظواهر به نفع او است، اما میدانیم که محق نیست را بکشیم؟! اگر آن شخص دروغ گفته که گفته، جُرم آن مشخص است، ولی قطعاً سزایش، گرفتن جانش با این علت بیان شده، نیست.
با تمام این احتمالات باید گفت: قضاوت اولیای الهی با قضاوت افراد عادی بسیارمتفاوت است و قضاوت آنها بر پایه علم قطعی بوده است چنانکه در قرآن کریم به کشته شدن فردی هر چند به ظاهر بیگناه توسط خضر نبیّ اشاره شده است: «فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا لَقِیا غُلاماً فَقَتَلَهُ قالَ أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً نُکْراً؛[10] پس رفتند تا به نوجوانى برخوردند. [بنده ما] او را کشت. [موسى به او ] گفت: آیا شخص بیگناهى را بدون اینکه کسى را به قتل رسانده باشد کشتى؟ واقعاً کار ناپسندى مرتکب شدى.»
بنابراین، بر فرض صحت روایت باید گفت: صدور حکم قتل برای اعرابی که نسبت دروغ به پیامبر(صلیالله علیه و آله) داده قضاوتی عادلانه و بر طبق شریعت و بر پایه علم قطعی بوده است چنانکه برخی بزرگان بر این مطلب تصریح نمودهاند.[11]
علاوه بر اینکه پیشامد دیگری شبیه به همین حادثه برای پیامبر(صلّی الله علیه و آله) رخ داد که آن حضرت قضاوت «خزیمه بن ثابت» را که در هنگام اختلاف و دعوای پیامبر با اعرابی حضور نداشت پذیرفت و شهادت او را معادل دو شاهد لحاظ نمود. وقتی حضرت از «خزيمه بن ثابت» سؤال کرد که چگونه گواهی ناديده میدهی؟ گفت: «ای رسول خدا! پدر و مادرم فدای شما باد، ما سخن شما را در امور خیلی مهم و حیاتی مانند خبر دادن از غیب و خداوند و وحی آسمانی، تصدیق کرده و از جان و دل می پذیریم، چگونه در قیمت یک اسب تو را تصدیق نکنیم؟!»[12] حال چگونه ممکن است قضاوت خزیمه بن ثابت مورد پذیرش باشد اما قضاوت حضرت علی علیه السلام ناعادلانه باشد!!
از جمعبندی سخنان نتیجه گرفته میشود روایات گردن زدن مرد اعرابی از جهت سند و محتوا دارای اشکالات فراوانی است. بر فرض صحت روایات، قضاوت امام علی علیه السلام میان پیامبر و شتر فروش بر پایه علم و قطع بوده و بدون هیچ اختلافی بین امامیه، برای اجرای حکم نافذ بوده و نیازی به اقامه بینه از طرف پیامبر نبوده است؛ زیرا بینه برای جایی است که قاضی نتواند به قطع برسد در حالی که در این ماجرا حضرت برای صدور حکم به قطع رسیده بود.
علاوه بر اینکه گردن زدن مرد اعرابی به وسیله حضرت علی (علیهالسلام) به سبب نسبت دروغی بود که آن فرد به پیامبر(صلی الله علیه و آله) داد در نتیجه از نگاه اسلام حکم چنین فردی قتل بوده و آن حضرت نیز حکم الهی را اجرا نمود، چنانکه پیامبر فرمودند: «علی (علیهالسلام) حکم خدا را اجرا نمود.»
پینوشت
1. من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 105.
2. عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج 3، ص 519، - 520.
3. من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 106؛ مجلة مجمع الفقه الإسلامي؛ ج 9، ص 1865.
4. عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج 3، ص 519، - 520.
5. بحار الانوار، ج 40، ص 241.
6. الانتصار، ج 1، ص 490.
7. بحار الانوار، ج 40، ص 241.
8. الانتصار، ج 1، ص 490؛ رجال کشی، ج 1، ص 263.
9. تاریخ الاسلام، ج 2، ص 539.
10. کهف: 74.
11. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 6، ص 258.
12. الکافی، ج 7، ص 401؛ الطبقات الکبری، ج 4، ص 279 – 280.
برگرفته از «اسلام کوئست»
اخبار تاریخی و روایی نشان میدهد همه قضاوتهای حضرت علی (علیهالسلام) عادلانه و بر پایه علم و قطع بوده است. برخی برای غیر واقعی جلوه دادن این اجماع تاریخی درباره قضاوتهای عادلانه آن حضرت، با استناد به برخی گزارههای تاریخی و روایی ضعیف تلاش میکنند تا قضاوتهای آن حضرت را در برخی موارد ناحق، غیر عادلانه و متوحشانه معرفی کنند. از جمله به ماجرای یک اعرابی استناد میکنند که از پیامبر(صلّی الله علیه و آله) درخواست اقامه بینه برای اثبات سخنش مبنی بر دادن پول شتر به او نمود و آن حضرت نیز با رجوع به امام علی (علیهالسلام) درخواست صدور حکم کرد که آن حضرت نیز پس از سؤال از اعرابی و به سبب نسبت ناروای دروغ به پیامبر(صلّی الله علیه و آله) گردن او را زد. این پیشامد از جهت سند و محتوا دارای اشکالات فراوانی بوده و احتمال ضعف آن تقویت میشود.