-تفکر انتزاعی در چه سنی شکل میگیرد،تقویت تفکر انتزاعی،مثال تفکر انتزاعی،تفکر انتزاعی در روانشناسی.
بعضی وقتها توی تنهایی خودم به یک چیزهایی فکر میکنم که توی رفتارم هم تاثیر میزاره. مثلا چرا بزرگترها نمیخوان قبول کنن که ما نوجونها بزرگ شدیم و دیگه بچه نیستیم؟ هر موقع یک کاری باشه که به نفع خودشون باشه، میگن بابا تو دیگه بزرگ شدی!! تو از پسش برمیای!! ولی اگر یک کاری باشه که ما دوست داشته باشیم انجام بدیم و اونها نخوان، میگن هنوز بچهای و نمیتونی؟!
اینکه چقدر رفتار بزرگترها درسته و چقدرش نادرست، کاری ندارم. ولی ما نوجونها هم بعضی جاها به جای اینکه بزرگ شدن خودمون رو به رخ بکشیم، میایم و بچه بودن خودمون رو نشون میدیم. میگی با کدوم رفتارها؟ جایی که باید نشون بدیم عاطفه رو میفهمیم و درک میکنیم، یک جوری رفتار میکنیم انگار آدم آهنی هستیم. جایی که باید خسته بودن پدر و مادر رو بفهمیم، یک انتظارهایی داریم و به زبون میاریم که خستگیشون رو بیشتر میکنیم. جایی که باید نشون بدیم که ما هم بلدیم محبت کنیم، میایم و بهونههای بچه گونه میگیریم.
اصلا خودت اگه یه دوستی داشته باشی که فوتبالش خوب نباشه و هر موقع گل میخوره با داد و فریاد بازی رو بهم بریزه، حاضر میشی باز هم باهاش بازی کنی؟
ما هم باید با رفتارمون نشون بدیم که یه چیزهایی مثل عاطفه، محبت، خندین و گریه کردن رو میفهمیم. بزرگ شدن فقط به سن نیست.
فهمیدن یک چیزهایی هم خودش نشونه بزرگ شدن هست.