کتاب خانم مربی به دنبال انتقال تجربیات موفق تربیتی است که موضوعات مختلف فرهنگی با رعایت کیفیت، عمق، تنوع و شیوایی، بهعنوان شاخصههای کار مفید تربیتی و انسانساز است. محتوای جذاب و نکات ظریف تربیتی بسیاری که در این کتاب آمده است، باعث میشود خانم مربی را کتاب کار معلمان و مربیان و کتاب کار مادران و همسران جوان قلمداد کرد.
معرفی کتاب خانم مربی
کتاب خانم مربی خاطرات شفاهی و تجربیات سعیده صدیقزاده پیرامون مسائل تربیتی و آموزشی و سبک زندگی و شیوه تربیتی مادرش است. نویسنده در این کتاب به مسائل تربیتی و آموزشی
نسلهای بعد از انقلاب پرداخته و جایگاه تربیت دینی، سبک زندگی خانوادگی صحیح و حفظ ارزشهای انقلابی را با روایتی شیرین از خاطرات شفاهی مربی باسابقه پرورشی در دهههای
شصت، هفتاد و هشتاد، تبیین کرده است.
درباره کتاب خانم مربی
کتاب خانم مربی به دنبال انتقال تجربیات موفق تربیتی است که موضوعات مختلف فرهنگی با رعایت کیفیت، عمق، تنوع و شیوایی، بهعنوان شاخصههای کار مفید تربیتی و انسانساز است.
محتوای جذاب و نکات ظریف تربیتی بسیاری که در این کتاب آمده است، باعث میشود خانم مربی را کتاب کار معلمان و مربیان و کتاب کار مادران و همسران جوان قلمداد کرد.
خواندن کتاب خانم مربی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به حوزه تعلیموتربیت پیشنهاد میکنیم
درباره سعیده صدیقزاده
سعیده صدیق زاده، متولد ۱۳۳۳ و اهل مشهد است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و راهاندازی امور تربیتی در مدارس، در جایگاه مربی پرورشی باری از نهادینه ساختن فرهنگ انقلاب را
در میان دانشآموزان بر دوش میگیرد.
خاطرات صدیق زاده به دو دورۀ قبل از مربی پرورشی شدن و بعد از آن تقسیم میشود. دورۀ قبل از مربی شدن، شامل خاطرات زندگی شخصی و خانوادگی راوی است.
وی در بخش دوم کتاب خاطرات خود را از فعالیتهای پرورشی در نُه مدرسه روایت کرده و به فرازوفرودهای امور تربیتی در مدارس پرداخته است. وی معتقد است: «آنچه که در امور
تربیتی مهم است و باید به کار گرفته شود، عدم بهکارگیری یک روش تربیتی در دو مدرسه است و هیچ دو مدرسهای نباید از یک روش تربیتی برای دانشآموزان استفاده کنند. همان گونه که
انسانها مثل یکدیگر نیستند، هر مدرسه نیاز به یک طرح، برنامه و روش خود دارد و مربیان تربیتی باید به آن توجه ویژه داشته باشند.»
او اکنون بازنشسته شده است، اما به قول خودش هنوز بازایستاده است؛ قلبش برای فرزندان این سرزمین میتپد، به مدارس مختلف سر میزند و برای مربیان تازه در راه گنجینهای از تجارب و
آموزهها دارد
گزیده کتاب خانم مربی
وقتی سال 1389 دفتر مطالعات جبهۀ فرهنگی انقلاب اسلامی تحقیق دربارة فعالیتهایی «مربیان پرورشی دهۀ» 60 را به من و یکی از دوستانم پیشنهاد کرد، فکر نمیکردم موضوع چندان
بااهمیتی باشد. فعالیتهای پرورشی در تصورات من خلاصه میشد در ایام دهۀ فجر. تزیین کلاسها با شرشره و بادکنک و برنامههای مختصری که سر صف اجرا میشد. مربی پرورشی در
مدرسۀ ما حضور چندان تأثیرگذاری نداشت. کلاسهای پرورشی معمولاً خیلی بی حس و حال برگزار میشد.
گاهی هم حتی معلمهای هنر، حرفهوفن یا حتی زیستشناسی بهجای مربی پرورشی حاضر میشدند، فقط به این دلیل که کمی استعداد کار هنری داشتند و میتوانستند دانشآموزان را با
گلدوزی، نقاشی و خطاطی سرگرم کنند. به همین خاطر بود که برای من و دوستانم فلسفۀ وجودی مربی پرورشی و درس پرورشی در مدرسه همیشه سؤال بود. بعدها وقتی دربارۀ همین
موضوع تحقیق میکردم، متوجه شدم در دهۀ 80، امور تربیتی سختترین دورۀ خودش را طی میکرده؛ یعنی منحل شدن و حذف از نظام آموزشی
صدیق زاده در پاسخ به این سؤال که مشکل الآن امور تربیتی و مربیان پرورشی چیست، میگوید: «ساختار امور تربیتی در سالهای آخر سُست شد؛ شاید به این دلیل که دیگر خیالمان از
نگهداری انقلاب راحت شد. باورمان شد که هرگز هیچ قدرتی نمیتواند آن را از ما بگیرد و دیگر پابرجاست. اما سالهای ابتدایی انقلاب مدام نگران بودیم که الآن دست منافقین میافتد؛ وای،
الآن دست [حزب] توده میافتد! اگر کشورمان کمونیستی شود، چه کنیم؟ این نگرانیها باعث میشد که مدام به فکر کار باشیم. اما بعد از مدتی، دیگر کار برایمان روزمره و عادی شد.
همینقدر که ساعت ۷ برویم سرکار، ساعت دو هم برگردیم خانه، کافی بود. البته الآن هم اگر کسی به فکر باشد، این دغدغهها وجود دارد.»
وی مأموریت اصلی مربی امروز را رساندن دانشآموز به مصونیت درونی میداند و میگوید: «الآن کنترل بیرونی معنا ندارد. در این نسل جدید فقط باید مصونیت درونیاش را قوی بکنیم؛ او
باید از درون خودش بخواهد و نخواهد و بخواهد که نرود به سمت خلاف.»
در این کتاب نویسنده خاطرات یک معلم پرورشی از دوران حضورش در مدرسه وکار تربیتی با دانش اموزان را برای خوانندگان به تصویرذهن می کشد