جنگ قادسیه سرآغاز تحولی عظیم برای سقوط دولت ساسانی و گسترش اسلام در ایران بوده است.
نبرد «قادسیه» یکی از مهمترین نبردهایی است که در سال 14 هجری بین مسلمانان و ساسانیان شکل گرفت. این نبرد، در نهایت به نفع جبهه اسلام پایان یافت و زمینهای برای گسترش اسلام در ایران شد. در ادامه این حادثه تاریخی و سرنوشتساز مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد:
1. ماهیت قادسیه و علل شکلگیری آن
قادسيه، یکی از شهرهاى غربى ايران در دوران ساسانی بوده كه تا كوفه 15 فرسخ فاصله داشت.[1] از آن جایی که این نبرد در این منطقه شکل گرفت به قادسیه مشهور شد. تقابل دو اندیشه یکی با نگاه تحقیرآمیز و دیگری حفظ کرامت انسانها سبب شد تا فرمانده سپاه ساسانی پیشنهاد مسلمانان را مبنی بر دادن جزیه یا قبول اسلام نپذیرفته، به آنان توهین کرده و ایشان را افرادی عقب افتاده و سوسمارخور مورد خطاب قرار دهد؛[2] نتیجه این تقابل فکری، شکل گیری نبردی خونین را در پی داشت و موجب شد تا سپاه ساسانی با نیرویی قدرتمند و با پیلان وحشی در مقابل سپاه اسلام صفآرایی کنند. این تقابل در نتیجه به پیروزی سپاه اسلام ختم شد و بابی برای پیروزیهای بعدی و در نتیجه فتح ایران شود.
مورخان علت شکلگیری این حادثه و تحریک ایرانیان علیه مسلمانان را فرمان یزدگرد پادشاه ساسانی میدانند، زیرا او اعراب را خطری بزرگ برای قوام و استمرار حکومت خود میدانست، از این رو خواهان جنگ با اعراب شد.[3]
2. مقایسه تقابل دو اندیشه زرتشتی و اسلامی در قادسیه
دادههای تاریخی نشان میدهد در تقابل دو اندیشه قبل از جنگ، این اندیشه اسلامی بود که توانست با اقامه منطق و برهان بر اندیشه زرتشتی و یزدگردی که منطقی برگرفته از خوی خودبرتربینی و کبر بوده فائق آید. منطق اسلام در این رویارویی ناظر بر نشان دادن مرزهای توحیدی، معرفی زیباییهای اسلام، هشدار به فناپذیری دنیا، برقراری عدالت و حفظ کرامت انسانی بود؛ در مقابل اندیشه اهورامزدایی که نماینده آن «یزگرد» بوده با نطقی توهینآمیز اعراب را وحشی و جیرهخواران و گدایان گذشته دولت ساسانی و غارتگران طماع و گشنگان کنونی خطاب نمود و در نهایت جنگ را فصلالخطاب خود قرار داد.
نماینده اسلام، «مغیره» در مقابل این نطق توهینآمیز، با اقامه برهان و منطق و پس از تایید بخشی از سخنان یزگرد درباره گذشته خود، به دفاع از اسلام و مسلمانان پرداخت و تربیت خود را به آموزههای اسلام گره زد. او دین اسلام را دینی الهی برگرفته از اندیشه توحیدی شمرد، پیامبر آن را فردی صادق و ناجی برای جامعه عرب از ضلالت و گمراهی دانست که حلال و حرام را به آنها آموخت، تشخیص حق از باطل را به آنها شناساند و تبعیت و ایمان به او و کتابش را تنها راه نجات جامعه از رنج دنیوی و اخروی و ورود در حریم الهی دانست؛ در مقابل، انکار او را مساوی با هلاکت و خسران دنیوی و هلاکت اخروی شمرد. پس از این نطق کوبنده و برهانی، حاکم ساسانی را مخیر به انتخاب یکی از سه پیشنهاد پیشرو قرار داد: ایمان به خدا و رسول او، دادن جزیه و مالیات، جنگ و تقابل رودررو.
خروجی این سه پیشنهاد سه دستاورد برای دولت ساسانی میتوانست به دنبال داشته باشد: با گفتن شهادتین، کشور ایران بهعنوان دوست و شریک دولت اسلامی شمرده شده و بر استقلال سیاسی خود باقی مانده و سیاست خود را به پیش میبرد؛ به کارگیری پیشنهاد دوم جنگ را خاتمه داده و سالیانه دولت ساسانی موظف میشد، مالیاتی به دولت اسلامی بپردازد و در نتیجه امنیت مرزهای حکومت ساسانی از سوی مسلمانان در مقابل دشمنان تأمین میشد؛ به غیر از این دو پیشنهاد، نتیجه این تقابل میتوانست به جنگ ختم شود که در نهایت نیز چنین شد.[4] زیرا قبول دو پيشنهاد نخست برای دولت قدرتمند ایرانی آن هم از سوی عدهای عرب كه حکومت آنان را هيچ به حساب میآوردند، ممكن نبود. بنابراين تنها، راه تن دادن به جنگ بود.
این نبرد دستاوردهایی برای مسلمانان به دنبال داشت که میتوان از پیوستن برخی ایرانیها به سپاه اسلام[5]، بنای شهر کوفه[6]، ایجاد وحدت دینی بین مسلمانان و امیدآفرینی برای فتح ایران[7]، گسترش اسلام و کاهش قدرت زرتشتی یاد نمود.[8]
پینوشت:
1. حموی، معجم البلدان، ج 4، ص 291.
2. ابن اعثم، الفتوح، ص 102 - 104.
3. دینوری، اخبار الطوال، ص 119.
4. همان، الفتوح، ص 103 - 105.
5. مشکور، تاریخ ساسانیان، ج 2، ص 1337، نشر دنیای کتاب، 1366.
6. ایزدی، «جغرافیای تاریخی کوفه»، مجله تاریخ اسلام، زمستان 1379، ش 4.
7. صفا، خلاصهٔ تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران تا پایان عهد صفوی، ص 57 - 58، نشر فردوس، 1395.
8. آئينه وند، اطلس تاريخ اسلام، مدرسه، 1378، صص 81 ـ 80.
نبرد قادسیه، یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین نبردهای مسلمانان برای فتح ایران بوده است. پیروزی در این نبرد، هیمنه دشمن را شکسته و پایههای دولت ساسانی را سست نمود. تقابل دو اندیشه قبل از نبرد در شکلگیری جنگ قادسیه نقش بهسزایی داشت.