یکی از مقامات اهل بیت علیهم السلام مقام مُلکی و فرمانروایی آنها در دنیاست، که خدا به آنها داده است. نتیجه این مقام آن است که خدا همه چیز را در اختیار امام قرار داده است.
قرآن کریم بهترین منبع برای بیان مقام اهل بیت علیهم السلام است؛ زیرا تنها قرآن است که میتواند اهل بیت علیهم السلام را به طور کامل به انسان معرفی کرده و انسان را به سوی آنها هدایت کند: «إنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَم؛[1] همانا اين قرآن خلق را به راست تر و استوارترين طريقه هدايت مى كند.» و تنها ولایت اهل بیت علیهم السلام استوارترین [اقوم] طریق است.[2]
مقام مُلک و پادشاهی
یکی از مقاماتی که خداوند متعال به امامان معصوم علیهم السلام داده است مقام «سلطنت و فرمانروایی بزرگ» است؛ که به آن مقام مُلکی[در مقابل مقام ملکوتی] گفته میشود و همان قدرت تصرف در ظاهر عالَم است.
هر چند اصل ملک و پادشاهی از آن خداست[3] ولی گاه خدا آن را براساس شایستگی، به برخی عنایت میکند.[4]
قرآن کریم درباره حضرت سلیمان و درخواست او از خدا چنین میفرماید: «قالَ رَبِّ اغْفِرْ لي وَ هَبْ لي مُلْكاً لا يَنْبَغي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّاب؛[5] گفت: پروردگارا! مرا ببخش و ملک و سلطنتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد، که تو بسیار بخشندهای!»
به یقین، حکومت و سلطنت حضرت سلیمان گسترده و وسیع ولی مربوط به زمان خودش بوده است؛ از این رو، هیچ منافاتی با حکومت جهانی امام زمان علیه السلام در آینده جهان ندارد زیرا حکومت امام زمان علیه السلام، هم گستردهتر است و هم از نظر ویژگیها با حکومت حضرت سلیمان تفاوت دارد.[6]
آثار مُلک و پادشاهی
بعد از درخواست حضرت سلیمان و موفقیت وی در امتحانهای الهی، خدا به او ملک و پادشاهی را بخشید. بر این اساس، بدون هیچ ظلم و ستمی، پادشاهی سلیمان جهانی شد. از آثار این ملک و سلطنت این بود که خداوند باد را در اختیار او قرار داد، که به امر او به هر جایی که می خواست به آرامی جریان می یافت. همچنین شیاطین را در نقش کارگزارانی مانند بنّا، برای ساختن بناها و گروهی برای غوّاصی در دریا، در اختیار او قرار داد. به او گفتار پرندگان آموخت و در زمین قدرت و عزّت یافت و به طور کلی هر چیزی را در اختیار وی قرار داد.[7]
مقام ملک عظیم
خداوند با درخواست و امتحان، ملکی در خور حال حضرت سلیمان به او داد؛ اما در مقام معرفی اهل بیت علیهم السلام، بدون اینکه درخواستی باشد، از «ملک عظیم» سخن گفته است: «وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظيما؛[8] و به آنها ملک و سلطنتی بزرگ عطا کردیم.» منظور از این ملک عظیم به یقین چیزی فراتر از مقام فرمانروایی ظاهری و دنیوی است. به عبارت دیگر، خدا قدرت تصرف در همه موجودات را به اهل بیت علیهم السلام داده است که در برخی روایات از آن با نام مقام امامت یاد شده است.[9]
هر چند ظاهر آیه قرآن، در مورد پیامبران بنی اسرائیل است ولی با توجه به روایات ذیل آیه[10] و همچنین سیاق آیات و تفسیر آیه به آیه،[11] منظور از «آل ابراهیم»، پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام هستند.
پس خداوند متعال ملک عظیم و پادشاهی بزرگ را در اختیار این خاندان قرار داده است. هر چند هیچ کدام از معصومان به خاطر موانعی که سر راه آنها بود نتوانستند حکومت و پادشاهی ظاهری [مانند حضرت سلیمان] داشته باشند؛ ولی این مسأله، نفی کننده مقام مُلکی آنها نیست.
بیگمان ملک و پادشاهی که خدا در اختیار چهارده معصوم علیهم السلام قرار داده است، بسیار گستردهتر و بیشتر است. براین اساس، اهل بیت علیهم السلام قدرت تصرف و انجام کارهای خارق العاده را دارند و معجزهها و کارهای شگفت از سوی آنان، به دلیل داشتن همین مقام است؛ هر چند ایشان از این قدرت در جایی استفاده میکنند که اذن الهی را در آن دریابند.
وقتی خدا زبان پرندگان را به حضرت سلیمان میآموزد، به یقین به امام رضا علیه السلام نیز زبان حیوانات و پرندگان را آموخته است؛ پس او، ضامن آهو نیز میشود.[12]
وقتی خدا باد را در اختیار حضرت سلیمان قرار می دهد به یقین بالاتر از آن را در اختیار امام رضا علیه السلام قرار داده است که قدرت دارد نقش دیوار را تبدیل به شیری صاحب روح کرده و به او دستور دهد.[13]
اینها موارد معدودی است که امام از قدرت خود استفاده می کند؛ زیرا از سویی امام مأمور به ظاهر است، یعنی مانند انسان های عادی زندگی می کند و از سوس دیگر، ائمه علیهم السلام فقط در جاهایی از چنین قدرتی استفاده می کنند که اذن الهی در آن باشد.
پی نوشت
[1]. سوره اسراء، آیه9.
[2]. تفسیر عیاشی، ج2، ص283.
[3]. سوره بقره، آیه107.
[4]. همان، آیه247.
[5]. سوره ص، آیه35.
[6]. رک، پگاه حوزه، دفترتبلیغات اسلامی، ماهیت و چیستی حکومت حضرت مهدی علیه السلام، بهروز لک، ج24، ص11.
[7]. تفسیر قمی، ج2، ص236.
[8]. سوره نساء، آیه54.
[9]. الغارات، ابن هلال ثقفی، ج1، ص122.
[10]. همان، ص117.
[11]. المیزان، طباطبائی، ج3، ص166و ج4، ص376.
[12]. عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص318.
[13]. همان، ج2، ص168.