استبداد با هر معنایی که باشد، مغایر با مبانی اسلام و نظام جمهوری اسلامی است. صحیح نیست که مفاهیم اسلامی را تفسیر استبدادی کرد.
ردّیهای بر استبداد دینی با تمام تفاسیر | استبداد در لغت به معنای پراکندگی و فاصله به کار رفته است؛ یعنی انفراد در هر امری و اختصاص دادن آن به خود، بدون مشارکت دیگران و در مقابل مشورت است.[1] در اصطلاح سیاسی نیز به سلطه فرد یا گروهی در یک نظام و حکومتی گفته میشود که بدون لحاظ قانون و نظر زیردستان و بدون ترس از بازخواست، تصرف در حقوق مردم میکنند.[2]
استبداد به جهت اِعمال قدرت غیرمسئولانه و نامشروع یک فرد یا یک گروه محدود بر عموم جامعه، نزد عرف ناپسند است.
اصطلاح استبداد میتواند عناوین مختلفی به خود بگیرد. مانند استبداد سیاسی، اقتصادی، دینی و... از این میان استبداد دینی میتواند به چند صورت شکل بگیرد:
1. استبداد دینی به معنای استبداد در جامعه دینی است و ممکن است فرد مستبد، شخصیتی با ظاهر دینی یا با استفاده از ابزار دینی هم نباشد. مانند کشورهایی که مردم آن متدین و زندگی دینی دارند ولی حاکمان آن افرادی مستبد میباشند، با صرف نظر از اینکه این افراد دین دار باشند یا نباشند.
2. حالت دوم استفاده از ظاهر دین برای استبداد است؛ یعنی همانگونه که در دیکتاتوریهای حزبی از نظام تک حزبی برای استبداد استفاده میشود، در استبداد دینی هم از ظاهر دین مانند آیات قرآن و احکام و ابزارهای دینی برای استبداد استفاده شود، فرد مستبد یک متدین واقعی نیست، بلکه از دین برای اهداف دنیوی خود استفاده میکند و دین ابزاری برای توجیه استبداد میشود. مانند استبداد معاویه در حکومتداری که تظاهر به اسلام میکرد.
3. تفسیر سوم از استبداد دینی، استبداد را زاییده تفسیری از دین میداند و معتقد است که تفسیر از دین به قدرت مطلقه و فعال مایشاء بودن و نامحدود بودن قدرت مستبد اشاره دارد؛ یعنی مستبد دینی فردی منافق نیست و برداشت وی از دین همان است که عمل میکند، استبداد را زاییده برداشتی خاص از دین میداند. مانند برداشت کلیسا از مسیحیت که در دوران رُنِسانس داشت و همه چیز را منحصر در کلیسا و مسیحیت میدانست، که حتی غیر از کشیشان کسی حق آموزش و ... را ندارد.[3]
استبداد در اسلام راستین، نکوهیده شده است و اساس جمهوری اسلامی نیز براساس دین مبین اسلام پایه گذاری شده است و از هر گونه استبدادی به دور میباشد؛ زیرا آنچه مسلم است این است که انسان آزاد آفریده شده است و طبیعت او به گونهای است که اجبار را نپذیرفته و با استبداد که بن مایه شیطانی دارد سرسازگاری ندارد. یکی از مزایای آموزههای قرانی درحوزه دینداری وایمان هم همین است که فرمود: «در دین اجبار نیست»[4] انقلاب نیز همیشه شعار آزادی را سرلوحه خود قرار داده است.
در نتیجه استبداد دینی با هر سه معنای خود در اسلام محکوم بوده و مبنای اسلام در این زمینه عقلانیت میباشد، هر چند این امر به حقانیت دین منتهی گردد.
پینوشت:
[1]. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، مرتضوی، ج ۱، ص ۱۶۲.
[2]. کواکبی، عبدالرحمن، طبیعت استبداد، پرشوکوه، ص۴۱.
[3]. خبرگذاری کتاب ایران، استبداد دینی زاییده تفسیری از دین است، https://b2n.ir/g85079.
[4]. بقره، آیه 256.