«آتش سرد»؛ محتوای بدون درام

19:00 - 1401/10/21

یکی از عواملی که مجموعه‌های ساخته شده با محتواهای دینی و مذهبی را به سمت شعار و کلیشه بودنشان سوق می دهد، نوع پردازش در شخصیت‌های "قهرمان" و "ضدقهرمانی" می‌باشد.

«آتش سرد»، به کارگردانی رضا ابوفاضلی و تهیه‌کنندگی علی مهام، محصول گروه فیلم و سریال شبکه دوم سیماست. این سریال که در ۳۰ قسمت ساخته و از رسانه ملی پخش گردید، یک ملودرام اجتماعی است که درون‌مایۀ مذهبی دارد و موضوعاتی دینی همچون، امانتداری و نگهداری از مال یتیم را  بیان می‌کند و در لایه‌های زیرین داستان خود، به مسائلی مانند ازدواجِ جوانان، کسب روزی حلال و اختلاس می‌پردازد.

یکی از دغدغه‌های این سریال، حفظ کیان خانواده و احترام جوانان به  پدر و مادرها است. آتش سرد، به‌خاطر اختلاف فرهنگی که بین دو قشر است، کاری نمی‌کند که جوانان به بزرگترها بی‌احترامی کنند و حریم خانواده را به چالش‌های اخلاقی بیندازد.
این موضوع قابل توجهی است که متأسفانه در برخی سریال‌ها و نمایش‌های خانوادگی، خیلی کم‌اهمیت شده و گاهی در حال شکسته‌شدن و از بین ‌رفتن است .

جدا از این تعریف‌ها، آن‌چیزی که بیشتر مورد توجه و اهمیت می‌باشد و صد البته توی ذوق می‌زند، ساختار کلیشه‌ای و قصۀ تکراری اینگونه مجموعه ‌ها است. مخاطب امروزی، مخاطبی باهوش و سخت‌پسند است که به‌راحتی جذب هر قصه‌ای نمی‌شود. علاوه بر این اشتباه بزرگ در یک رسانه، موضوع تکراری این مجموعه است؛ اختلاف دو شریک بر سر مسائل مالی و تأثیر این اختلاف در زندگی مشترک فرزندانشان، سوژه تازه‌ای نمی‌باشد.

یکی از عواملی که مجموعه‌های ساخته شده با محتواهای دینی و مذهبی را به سمت شعار و کلیشه بودنشان سوق می دهد، نوع پردازش در شخصیت‌های "قهرمان" و "ضدقهرمانی" می‌باشد. پرداخت شخصیت قهرمان در این مجموعه ها، گاهی چنان دست‌نیافتنی می‌شود که انگار این آدم پاکیزه از آسمان افتاده و چالش‌های سخت زندگی را چنان با سعه‌صدر رد می‌کند که برای مخاطب امروز قابل باور و درک نیست.

از سوی دیگر، شخصیت ضدقهرمان چنان سیاه به تصویر کشیده می‌شود که مخاطب را از ادامه پیگیری قصه پس می‌زند؛ وقتی در سریالی مانند آتش سرد، شخصیت ضدقهرمان یعنی سعید مفخم، چنان سیاه و غیرمنطقی است که خصوصیت‌های بدمن بودنش باورپذیر نیست؛ او علاوه بر آسیب‌رساندن به افراد دیگر، کاری می‌کند که خانواده‌اش نیز دچار آسیب شدیدی شوند؛ به‌خاطر اینکه به فرزندانش ثابت کند او حق است، کاری می‌کند که دامادش ورشکسته و فراری شود و دخترش با بدهکار سرکله بزند و یا اینکه در شب عروسی پسرش، مجلس را به هم می‌ریزد و هدایای ازدواج او را که خانه و ماشین است، همان شب از او پس می‌گیرد تا پسرش مجبور شود شب عروسی، در هتل، اتاق کرایه کند.

این‌گونه سیاه‌نمایی ضدقهرمان و نداشتن یک جاذبه انسانی و اجتماعی و حتی خانوادگی، باورپذیر نیست و مخاطب با این جنس از شخصیت‌‌ها، ارتباط فکری برقرار نمی‌کند؛ بنابراین، اینگونه شخصیت‌ها ساختار شعارگونه بودن فیلم را تقویت می‌‌کنند.

یکی دیگر از ضعف‌های بزرگ این مجموعه، نابازیگری آن است. انگار بازیگر هیچ زحمتی برای نقش و شخصیت نکشیده است و با دیالوگ‌گوییِ خشک و بی‌روح، می‌خواهد شخصیت یا موقعیت را تعریف کند. شاید این نابازیگری را بشود اینگونه توجیه کرد که این سریال در سال 1400 و دوران کرونا ساخته شده است و استرس‌های اجتماعی آن زمان، روی این‌ نوع مجموعه‌ها، تأثیر گذاشته است. اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که این نوع بازی‌گرفتن و کم‌کاری بازیگر در ارائه نقش، در بلندمدت به ضرر تلویزیون وسینما است و باعث گریز مخاطب از تلویزیون و جذب او به مجموعه‌های خارجی و ساختارهای غیر دینی شده و می‌شود.

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 4 =
*****