وجود امام، عامل بقاى اسلام‏

17:00 - 1395/01/02

چکیده: به خاطر اینکه دین اسلام جاودانه و عالم‌گیر است و همیشه مسائلی پیش خواهد آمد که قبلا نبوده است؛ خداوند متعال باید از جانب خود امامی را قرار دهد تا از انحراف در دین جلوگیری کرده و راه سعادت را به مردم نشان دهد و حکم مسائل جدید را بداند و به مردم بیاموزد.

شیعه معتقد است بعد از پیامبر اکرم(صلى‌اللّه‌عليه‌وآله) وجود امام برای جامعه ضرورت دارد؛ یعنی بعد از پیامبر اکرم(صلى‌اللّه‌عليه‌وآله) امامی برای جامعه لازم است که خصوصیات خود پیامبر(صلى‌اللّه‌عليه‌وآله) را داشته و با علمی که متصل به علم الهی است، از دین خدا محافظت کند.

یکی از ادله عقلی که شیعه بر ضرورت وجود امام معصوم، به آن استناد می‌کند، حفظ و حراست از دین خداست. این دلیل از چند مقدمه و یک نتیجه تشکیل شده است که به اختصار بیان می‌شود:
1. انسان براى تكامل اختيارى آفريده شده و تكامل اختيارى، در گرو شناخت صحيح سعادت و شقاوت است. از طرف ديگر، عقل و حس و بقيه قواى ادراكى انسان، براى چنين شناختى كافى نيست؛ بنابراين، حكمت خداوند اقتضا دارد كه راه ديگرى (یعنی وحى) در اختيار انسان قرار دهد تا از آن راه، به سعادت دنيا و آخرت پى ببرد، و الّا نقض غرض لازم مى‌‏آيد.

2. با نبوت پيامبر اسلام(صلى‌اللّه‌عليه‌وآله) دستگاه نبوت، خاتمه يافت و پيامبر عظیم الشأن اسلام(صلى‌اللّه‌عليه‌وآله) خاتم پيامبران و دين اسلام، خاتم اديان نام گرفت. از طرف ديگر ختم نبوت، در صورتى صحيح است كه آخرين دين، دينى باشد كه تا پايان جهان، پاسخ‌گوى نيازهاى همه مردم باشد. یعنی اگر دین مبین اسلام آخرین دین الهی است و تا روز قیامت ادامه خواهد داشت و تجدید نخواهد شد؛ پس باید این قابلیت را داشته باشد که جواب‌گوی تمام نیازهای بشر تا روز قیامت باشد. بنابراين لازمه‌‏ اين سخن این است كه دين اسلام در معرض تحريف قرار نگیرد.

3. درست است كه قرآن کریم از تحريف، محفوظ مانده است و تمام موارد لازم براى هدايت بشر، در آن وجود دارد، اما اين حقايق را قرآن به صورت اجمالی و كلّى بیان کرده است و هر كسی نمى‏‌تواند مراد از آيات قرآن را بفهمد، بلكه معلمى مى‏‌خواهد كه اجمال و ابهام را توضيح دهد.

در زمان حيات رسول اكرم(صلى‌اللّه‌عليه‌وآله) خود حضرت عهده‌‏دار تعليم و تفسیر آيات قرآن کریم بود و پس از پايان دوره رسالت، این سوال وجود دارد که چه کسی باید راه پیامبر(صلى‌اللّه‌عليه‌وآله) را ادامه دهد و مشکلات پیش رو را پاسخ داده و از انحراف در دین جلوگیری کرده و راه حق و سعادت را به مردم بنمایاند؟[1]

4. ممكن است افرادى، مغرضانه يا ناآگاهانه، از دين، چيزى كم كنند و يا به آن، چيزى به عنوان بدعت، اضافه كنند؛ پس بايد يك حافظ و نگهبانى باشد كه تمام دين را بشناسد و بتواند از حريم دين، دفاع كند و مانع تصرّف و نفوذ اشخاص ناآگاه يا مغرض شود. اسلام كه از روشن‌ترين اديان، و تاريخش، روشن‌ترين تاريخ اديان، و كتابش تا به امروز، دست نخورده به دست ما رسيده است، با همه اين اوضاع، باز مى‌‏بينيم كه ده‌ها فرقه در اسلام وجود دارد كه هر كدام، چيزى دارند كه ديگرى ندارد. همه اين اختلاف‌ دليل بر اين است كه در دين، تصرّف شده است.

نتیجه گیری: از این مقدمات می‌توان نتیجه گرفت بر خداوند حکیم لازم است برای هدیت بشر و جلوگیری از گم‌راه شدن آنان، یا برای همیشه پیامبری را مبعوث کند، یا بعد از او امامی را با خصوصیات پیامبر(علم و عصمت) قرار دهد تا او بتواند از انحراف در دین جلوگیری کرده و راه هدایت و حقیقت را به بشر نشان دهد. راه اول که امکان‌پذیر نیست، زیرا از ضروریات اسلام خاتمیت و جاودانه بودن است، پس راه دوم متصور است و خداوند متعال نیز همین راه را انتخاب کرده و امامی را با خصوصیات پیامبر اکرم(صلى‌اللّه‌عليه‌وآله) قرار داد تا مفسر و مبین قرآن کریم بوده و از انحراف در دین جلوگیری کند.

اهل سنت با اینکه ندای «حسبنا کتاب الله» را سر دادند، هرگز نتوانسته‌اند میان آراء مختلف خود جمع کنند و به نظر واحدی برسند و به ده‌ها فرقه تقسیم شده‌اند، اگر کتاب خدا برای هدایت و سعادت انسان کافی بود، پس این همه اختلاف از کجا ناشی شده است؟

اگر مسأله امامت و ولايت، دست نخورده مانده بود، اگر كسانى كه دين‏‌شناس اصلى بودند و دين را مستقيما از وحى مى‏‌گرفتند و بدون اين‌كه ذره‌‏اى در ذهن‌شان خدشه‌ای پيدا کند، دست نخورده تحويل بشر می‌داند، در اين سمت(ولايت و خلافت) مانده بودند، اين اختلافات در موضوعات اعتقادى و عملى، وجود نداشت؛ زيرا «امام» و ولىّ دعوت‏‌كننده خدايى و منادى حق است و سخنان خدا را از زبان او مى‏‌توان شنيد. اگر كسى خواسته باشد با خدا بيعت كند، بايد با پيغمبر و امام بيعت كند كه او زبان خدا و نماينده اوست. از اينجاست كه اهميت ولايت و امامت، به خوبى ظاهر مى‏‌شود؛ چون در اثر كنار زده شدن مسأله امامت و ولايت، دينى باقى نمى‌‏ماند.
ما مى‏‌بينيم كه هر جا سايه امام از سر دين، كوتاه شده است، دين مثل يك بچه يتيمى بوده كه هر ذره از مالش را كسى غارت كرده است.

در نتیجه: به خاطر اینکه دین اسلام جاودانه و عالم‌گیر است و همیشه مسائلی پیش خواهد آمد که قبلا نبوده است؛ خداوند متعال باید از جانب خود امامی را قرار دهد تا از انحراف در دین جلوگیری کرده و راه سعادت را به مردم نشان دهد و حکم مسائل جدید را بداند و به مردم بیاموزد.
___________________________________________
پی‌نوشت:
[1]. محمد تقى مصباح يزدى، راهنماشناسى، ص 430.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 2 =
*****