آیات 67 تا 69

20:36 - 1397/04/25

سوره العنکبوت (29): آیات 67 تا 69

اشاره

أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنّٰا جَعَلْنٰا حَرَماً آمِناً وَ یُتَخَطَّفُ اَلنّٰاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَ فَبِالْبٰاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَهِ اَللّٰهِ یَکْفُرُونَ (67) وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ اِفْتَریٰ عَلَی اَللّٰهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمّٰا جٰاءَهُ أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْویً لِلْکٰافِرِینَ (68) وَ اَلَّذِینَ جٰاهَدُوا فِینٰا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنٰا وَ إِنَّ اَللّٰهَ لَمَعَ اَلْمُحْسِنِینَ (69)

ترجمه:

67-آیا ندیدند که ما حرم امنی برای آنها قرار دادیم در حالی که مردم را در اطراف آنها (در بیرون این حرم)می ربایند؟آیا به باطل ایمان می آورند و نعمت خدا را کفران می کنند؟.

68-چه کسی ستمکارتر از آن کس است که بر خدا دروغ می بندد،یا حق را پس از آنکه به سراغش آمد تکذیب می کند؟آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست؟ 69-و آنها که در راه ما(با خلوص نیت)جهاد کنند قطعا هدایتشان خواهیم کرد و خدا با نیکوکاران است.

شان نزول:

در تفسیر"در المنثور"ذیل آیه مورد بحث از"ابن عباس"چنین نقل شده

ص :345

"گروهی از مشرکان گفتند:ای محمد!اگر ما داخل در دین تو نمی شویم تنها به خاطر این است که می ترسیم مردم ما را بربایند(و به سرعت نابود کنند)چون جمعیت ما کم است و جمعیت مشرکان عرب بسیارند،به محض اینکه به آنها خبر رسد که ما وارد دین تو شده ایم به سرعت ما را می ربایند،و خوراک یک نفر از آنها هستیم! در اینجا آیه ا و لم یروا...نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

***

تفسیر:

در آیات گذشته نیز به این بهانه مشرکان به صورت دیگری اشاره شده بود که ما می ترسیم اگر اظهار ایمان کنیم و به دنبال آن هجرت نمائیم زندگی ما مختل گردد که قرآن از طرق مختلف به آنها پاسخ گفت.

در آیات مورد بحث قرآن از طریق دیگری به آنها پاسخ می گوید و می فرماید:"آیا آنها ندیدند که ما برای آنها حرم امنی قرار دادیم"(سرزمین پاک و مقدس مکه) ( أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنّٰا جَعَلْنٰا حَرَماً آمِناً ).

در حالی که عرب در ناامنی به سر می برند،و"در بیرون این سرزمین انسانها را می ربایند"،همه جا غارت است و کشتار،اما این سرزمین هم چنان امن و امان باقی مانده است( وَ یُتَخَطَّفُ النّٰاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ ).

خدایی که قادر است در این دریای متلاطم و طوفانی سرزمین حجاز حرم مکه را همچون جزیره ای آرام و امن و امان قرار دهد چگونه قدرت ندارد آنها را در برابر دشمنان حفظ کند؟و چگونه آنها از این مردم ضعیف و ناتوان در برابر خداوند بزرگ و قادر متعال وحشت دارند؟! "آیا با این حال آنها به باطل ایمان می آورند و نعمت خدا را کفران می کنند"؟!

( أَ فَبِالْبٰاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَهِ اللّٰهِ یَکْفُرُونَ ).

کوتاه سخن اینکه خداوندی که می تواند در میان یک سرزمین گسترده بحرانی،که جمعی از مردم نیمه وحشی در آن سکونت دارند یک منطقه کوچک را در امنیت فرو برد چگونه نمی تواند انسانهای مؤمن را در میان انبوهی کافر و بی ایمان حفظ کند؟ *** پس از ذکر این دلیل روشن در آیه بعد چنین نتیجه گیری و جمع بندی می کند:"آیا کسی ظالمتر از آنها که بر خدا دروغ می بندند،یا حق را پس از آن که به سراغشان آمد انکار می کنند پیدا می شود"؟!( وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَریٰ عَلَی اللّٰهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِالْحَقِّ لما جاءه).

ما دلائل آشکاری برای شما اقامه کردیم که جز"اللّٰه"شایسته پرستش نیست اما شما بر خدا دروغ می بندید و شریکانی برای او می تراشید،و حتی مدعی هستید که این یک برنامه الهی است! از سوی دیگر قرآنی بر شما نازل کردیم که نشانه های حق در آن لائح است،اما شما همه اینها را نادیده گرفته و پشت سر افکندید،آیا ظلم و ستمی از این برتر تصور می شود؟ظلم بر خویشتن،و ظلم بر همه انسانها،چرا که شرک و کفر ظلم عظیم است.

به تعبیر دیگر آیا ظلم به معنی وسیع کلمه جز انحراف و خارج ساختن چیزی از محل شایسته اش می باشد؟آیا بدتر از این پیدا می شود که انسان یک مشت سنگ و چوب بی ارزش را همردیف خالق آسمانها و زمین قرار دهد؟ بعلاوه شرک خمیر مایه همه مفاسد اجتماعی است و ستمهای دیگر در واقع از آن سرچشمه می گیرد،هواپرستی،مقام پرستی،و دنیاپرستی هر کدام نوعی از شرک است.

ولی بدانید عاقبت شومی در انتظار مشرکان است"آیا محل و جایگاه کافران دوزخ نیست"؟( أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْویً لِلْکٰافِرِینَ ).

قابل توجه اینکه در 15 مورد از قرآن مجید افرادی به عنوان"ظالمترین مردم"معرفی شده اند که همه آنها با جمله استفهامیه"من اظلم"(استفهام انکاری) شروع شده است.

دقت در این آیات نشان می دهد که آیات مزبور گرچه مسائل متنوعی ظاهرا در آنها مطرح است،اما همه آنها به ریشه شرک بازمی گردد،بنا بر این هیچ تضادی در میان آنها نیست(برای توضیح بیشتر به جلد پنجم صفحه 183-ذیل آیه 21 سوره انعام-مراجعه فرمائید).

*** آخرین آیه مورد بحث که در عین حال آخرین آیه سوره عنکبوت است واقعیت مهمی را بیان می کند که عصاره ای از تمام این سوره و هماهنگ با آغاز آن است.

می فرماید:راه خدا گرچه مشکلات فراوان دارد،مشکل از نظر شناخت حق،مشکل از نظر وسوسه های شیاطین جن و انس،مشکل از نظر مخالفت دشمنان سرسخت و بی رحم،و مشکل از نظر لغزشهای احتمالی اما در اینجا یک حقیقت است که به شما در برابر این مشکلات نیرو و اطمینان می دهد و حمایت می کند و آن اینکه:"کسانی که در راه ما جهاد کنند ما آنها را به طرق خویش هدایت می کنیم،و خداوند با نیکوکاران است"( وَ الَّذِینَ جٰاهَدُوا فِینٰا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنٰا وَ إِنَّ اللّٰهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ ).

در اینکه منظور از"جهاد"در اینجا چیست؟و آیا جهاد با دشمن است، یا جهاد با نفس،یا جهاد در راه شناخت خدا از طرق علمی و استدلالی؟ مفسران احتمالات متعددی داده اند.

و همچنین در مورد تعبیر"فینا"که آیا منظور در راه رضای خدا است، یا در راه جهاد با نفس،یا در طریق عبادت،یا در طریق مبارزه با دشمن؟ ولی پیدا است که هم تعبیر به"جهاد"تعبیر وسیع و مطلقی است و هم تعبیر "فینا"،بنا بر این هر گونه جهاد و تلاشی را که در راه خدا و برای او و به منظور وصول به اهداف الهی صورت گیرد شامل می شود،خواه در طریق کسب معرفت باشد،یا جهاد با نفس،یا مبارزه با دشمن یا صبر بر طاعت،یا شکیبایی در برابر وسوسه معصیت،یا در مسیر کمک به افراد مستضعف،و یا انجام هر کار نیک دیگر.

کسانی که در این راهها به هر شکل و هر صورت برای خدا مجاهده کنند مشمول حمایت و هدایت الهی هستند.

ضمنا از آنچه گفتیم روشن شد که منظور از"سبل"در اینجا راههای مختلفی است که به سوی خدا منتهی می شود:راه جهاد با نفس،راه مبارزه با دشمنان،راه علم و دانش و فرهنگ،خلاصه جهاد در هر یک از این راهها سبب هدایت به مسیری است که به خدا منتهی می شود.

این وعده ای است که خداوند مؤکدا به همه مجاهدان راهش داده،و با انواع تاکیدات(لام تاکید و نون تاکید ثقیله)آن را مؤکد ساخته و پیروزی و ترقی و موفقیت را در گرو دو چیز شمرده،"جهاد"و"خلوص نیت".

جمعی از فلاسفه معتقدند که اندیشه و مطالعه و تفکر ایجاد علم و دانش نمی کند،بلکه روح انسانی را برای پذیرش صور معقولات آماده می سازد و هنگامی که روح انسانی آماده پذیرش شد فیض علم از خالق متعال و واهب الصور بر روح انسان پاشیده می شود.

بنا بر این انسان باید در این راه جهاد کند ولی هدایت به دست خدا است.

و اینکه در حدیث وارد شده است که علم به کثرت تعلیم و تعلم نیست بلکه نوری است که خداوند به قلب هر کس بخواهد و شایسته بداند می افکند نیز ممکن است اشاره به همین معنی باشد.

***

نکته ها:

اشاره
1-"جهاد"و"اخلاص"

از آیه فوق به خوبی استفاده می شود که هر گونه شکست و ناکامی نصیب ما شود معلول یکی از دو چیز است:یا در جهاد کوتاهی کرده ایم،و یا اخلاص در کار ما نبوده است،و اگر این دو با هم جمع شود بنا به وعده مؤکد الهی،پیروزی و هدایت حتمی است.

و اگر درست بیندیشیم می توانیم سرچشمه مشکلات و مصائب جوامع اسلامی را در همین امر پیدا کنیم.

چرا مسلمانان پیشرو دیروز،امروز عقب مانده اند؟ چرا دست نیاز در همه چیز حتی در فرهنگ و قوانین خویش به سوی بیگانگان دراز می کنند؟ چرا برای حفظ خود در برابر طوفانهای سیاسی و هجومهای نظامی باید به دیگران تکیه کنند؟ چرا یک روز دیگران ریزه خوار خوان نعمت علم و فرهنگ آنها بودند اما امروز باید بر سر سفره دیگران بنشینند؟ و بالآخره چرا در چنگال دیگران اسیرند و سرزمینهای آنها در اشغال متجاوزان؟! تمام این"چراها"یک پاسخ دارد و آن اینکه یا جهاد را فراموش کرده اند و یا نیتها آلوده شده است.

آری جهاد در صحنه های علمی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و نظامی به دست فراموشی سپرده شده،حب نفس و عشق به دنیا و راحت طلبی و کوته نگری و اغراض شخصی بر آنها چیره شده،تا آنجا که کشتگانشان به دست خودشان بیش از کشتگانی است که دشمن از آنها قربانی می گیرد! خودباختگی گروهی غربزده و شرق زده،خودفروختگی جمعی از زمامداران و سران،و یاس و انزوای دانشمندان و متفکران هم جهاد را از آنها گرفته،و هم اخلاص را.

هر گاه مختصر اخلاصی در صفوف ما پیدا می شود و مجاهدان ما تکانی به خود می دهند پیروزیها پشت سر یکدیگر فرا می رسد.

زنجیرهای اسارت گسسته می شود.

یاسها تبدیل به امید و ناکامیها مبدل به کامیابی،ذلت به عزت و سربلندی، پراکندگی و نفاق به وحدت و انسجام تبدیل می گردد،و چه عظیم و الهام بخش است قرآن که در یک جمله کوتاه هم درد و هم درمان را بیان کرده! آری آنها که در راه خدا جهاد می کنند مشمول هدایت الهی هستند و بدیهی است که با هدایت او گمراهی و شکست مفهومی ندارد.

اگر می بینیم در بعضی از روایات اهل بیت ع این آیه تفسیر به آل محمد ص و پیروان آنها شده است بیان مصداق کاملی از آن است،چرا که آنها در طریق جهاد و اخلاص پیشگام و پیشقدم بودند و هرگز دلیل بر محدودیت مفهوم آیه نخواهد بود.

به هر حال هر کس این حقیقت قرآنی را به روشنی در تلاشها و کوششهایش لمس می کند که وقتی برای خدا و در راه او به تلاش و پیکار برمی خیزد درها به روی او گشوده می شود،و مشکلات آسان و سختیها قابل تحمل و سرانجام می گردد.

***

2-مردم سه گروهند:

گروهی منکران لجوجند که هیچ هدایتی برای آنها سودی نمی دهد،و گروهی پیکارگر مخلص هستند که به حق می رسند.

اما گروه سومی از اینها هم برترند،آنها دور نیستند تا نزدیک شوند، از او جدا نیستند که به او بپیوندند،چرا که همیشه با اویند! آیه گذشته( وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَریٰ )اشاره به گروه اول بود.

جمله و اَلَّذِینَ جٰاهَدُوا فِینٰا اشاره به گروه دوم است.

و جمله إِنَّ اللّٰهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ اشاره به گروه سوم!.

ضمنا از این تعبیر روشن می شود که مقام"محسنین"از مجاهدین فراتر است چرا که آنها علاوه بر جهاد و تلاش در راه نجات خود دارای مقام ایثار و احسانند و برای دیگران نیز تلاش می کند.

***پروردگارا!آن چنان توفیقی به ما مرحمت کن که در تمام عمر دست از تلاش و کوشش در راه تو باز نداریم.

خداوندا!آن چنان اخلاصی مرحمت فرما که به غیر از تو نیندیشیم،و برای غیر تو گام برنداریم.

بارالها!ما را از مقام مجاهدان فراتر بر،و به مقام احسان و ایثار محسنین نائل گردان،و در همه عمر زیر پوشش هدایتت قرار ده!آمین یا رب العالمین! پایان سوره عنکبوت 21 شوال 1403-10 مردادماه 1362

برچسب‌ها: