نگاه دین به ثروت اندوزی

12:03 - 1400/08/16

دین برای همه ابعاد حیات انسانی از جمله مسائل مالی برنامه ای جامع ارائه داده است.

دین و اقتصاد

برخی بر این باورند بین دین و امور اعتقادی وجه اشتراکی وجود ندارد، دین تنها یک صنعت بوده که در اختیار گروهی قرار گرفته تا از این درگاه به ثروت و قدرت مادی کلان برسند. آنچه از این شبهه به ذهن متبادر می شود این است که آیا دین تنها یک صنعت مادی برای تأمین منافع گروهی از انسان هاست؟ آیا دین در زمینه دیگر مسائل اجتماعی برنامه ای ارائه نداده و تنها آمده تا برای شکوفایی یک بعد حیات انسانی آن هم برای گروهی خاص برنامه ارائه دهد؟

در پاسخ به این سؤالات می‌گوییم:

1. برخلاف ادعایی که شده دین نگاهی جامع به زندگی انسان دارد و برای همه ابعاد حیات او برنامه ارائه داده است. در حوزه تربیتی، اخلاقی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی، قضایی کامل‌ترین برنامه ها متعلق به دین است. در زمینه اقتصاد نیز راه کارهای استواری در تقسیم ثروت برای حرکت جامعه به سوی عدالت اقتصادی سالم ارائه می دهد. در این میان شاید عده ای افراد نیز از موقعیتی که در حکومت های دینی به دست می آورند از این موقعیت سوء استفاده نموده و به قدرت و ثروت های کلان مادی غیر مشروع برسند. آیا می شود به سبب سوء استفاده عده ای از نام دین، آن را خلاف اعتقادات مردم و نوعی صنعت برای تأمین منابع افراد تلقی نمود؟

2. درست است در تمام دوران تاریخ عده ای بودند که با نام دین برای خود قدرت و ثروتی اندوختند و دین را به ظاهر محصور خود نمودند اما این بدان معنا نیست که دین را تک بعدی معنا کرد و آن را دین صنعتی نامید؛ زیرا چنان که خود شبهه کننده می داند دین در همه حوزه ها نظر دارد چنان که در شریعت اسلام و دیگر کتب ادیان الهی برخی نظریات، راهبردها و رهیافت های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی برای پیشرفت جامعه بشری وجود دارد.

3. دین، افزون بر احترام به مالکیت خصوصی افراد و تشویق آنها به تلاش برای کسب مال حلال، با دو قطبی شدن جامعه و شکاف طبقاتی و ثروت اندوزی‌های بی هدف موافق نیست. از نگاه دین امور به گونه ای سامان دهی شده است که اگر فردی بخواهد به ثروتی پاک دست یابد باید تمام مسائل حلال و حرام شرعی را رعایت نماید و به امور اخلاقی پایبند باشد. این پایبندی سبب می شود تا فرد نسبت به پرداخت خمس و زکات و مصرف دیگر امور مالی شرعی اقدام کند.

چنین نگاهی از دین به گردآوری سرمایه، هرگز منجر به جمع آوری ثروت های بادآورده و تحت سیطره افراد خاص نمی شود. هر چند ثروت اندوزی بادآورده گروهی از افراد جامعه به نام دین نمی تواند فساد اجتماعی و اقتصادی کلانی را در جامعه به همراه داشته باشد.

4. برخلاف ادعایی که شده دین با تفکر ثروت اندوزی غیر مشروع توسط افراد مخالف بوده و آنان را مورد مذمت قرار داده است،[1] چنان که امیر المؤمنین علی (علیه السلام) به مالک اشتر فرمودند: «از اين نكته غافل مباش كه در انبوهى از اين طائفه سختگيري‌هاى بي‌حد، بخل‌هاى زننده، احتكار منافع و بى‌‏انصافى وجود دارد و اين (صفات غير انسانى) براى توده زيانبخش، و براى حكمرانان مايه ننگ است، از احتكار جلوگيرى كن كه پيغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آن را تحريم فرموده، خريد و فروش‌ها بايد سهل و ساده با سنگ و ترازوى عادلانه باشد و نرخ‌هائى خالى از اجحاف كه جانب خريدار و فروشنده هر دو رعايت گردد، و چنان كه پس از اعلام منع احتكار تاجرى به اين عمل ناستوده اقدام كرد او را كيفر ده ... »[2]

قرآن نیز افرادی را که از راه جمع آوری طلا و نقره و انبار کردن آنها در جامعه فساد ایجاد می کنند مورد مذمت قرار داده و آنها را به عذابی دردناک بشارت داده است.[3] بر اساس اين حكم، رويكرد تكاثری به انباشت ثروت كه مستلزم اسراف، اتراف و بی‌توجهی به مصالح اجتماعی و نياز تهي‌دستان باشد، محكوم است. اسلام، خواهان قرار گرفتن ثروت و درآمد در جريان فعاليت‌های اقتصادی و در راه‌های مورد رضايت خداوند اعم از تأمين هزينه‌های شخصی و تأمين مصالح اجتماعی در (زمان حال) وسرمايه گذاری براي تأمين مصالح فردی و اجتماعی (آينده) است.[4]

5. دین برای اعتدال ثروت بین همگان برنامه های جامعی ارائه داده و در طول تاریخ همه انبیاء الهی از جمع شدن سرمایه های یک جامعه در دست گروهی خاص مخالفت نموده و در این راه بزرگترین فریادها را بر سر قدرت ها و نظام سرمایه داری کشیدند چنان که «فیلیسین شاله» از تاریخ نویسان غربی در این باره می‏ گوید: «بزرگترین فریادها علیه مالکیت های بزرگ در طول تاریخ از طرف انبیاء بوده است.»[5] در سخنی امام خمینی (ره) نیز می گوید: «از بدو بعثت تا آخر، پیامبر با قدرتمندها، غدارها، ملک دارها و سرمایه دارها همیشه در جدال بود.»[6]

از جمع‌بندی سخنان نتیجه می‌شود در نظام دینی، عدالت اقتصادی یکی از شاخه های حیات انسانی شمرده شده که همه انسان ها در آن شریک هستند. برخلاف ادعایی که شده دین هرگز اجازه نمی دهد ثروت در جوامع بشری در اختیار گروه خاصی قرار گیرد تا از این طریق، شکاف طبقاتی ایجاد شده و عده ای پرخور و خوش‌گذران به زیادی ثروت خود فخر بفروشند و در رفاه و بی دردی زندگی کنند، گروهی نیز گرسنه و نيازمند دم فرو بندند و ذليلانه زندگى كنند. هرچند گروهی از نام دین برای رسیدن به منافع اقتصادی خود سوء استفاده می کنند اما این دلیل انحصاری بودن شریعت و آمدن آن برای برآورده کردن منافع این اقلیت نیست تا از آن به دین اقتصادی یاد نمود. دین مجموعه ای از بایدها و نبایدها در زمینه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی و اخلاقی است که آمده تا جامعه بشری را به سوی سعادت حرکت دهد، بخشی از این سعادت برای امور مادی است که تعدیل اقتصادی و تقسیم سرمایه به صورت عادلانه بین همه مردم از جمله بایدهای اقتصادی دین است.

پی نوشت
1. کلینی، اصول کافی، ترجمه کمره ای، ج 3، ص 665.
2. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 140.
3. توبه: 34.
4. مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، معرفت اقتصادی، ج 1، ص 4.
5. فیلیسین شاله، تاریخ مالکیت، انتشارات کتب ایران‏‫، تهران، ص 41، به نقل از: مهدیه سادات مستقیمی، تعدیل ثروت در جامعة اسلامی، مطالعات راهبردی زنان، ش 14، 1380 ش.
6. صحیفه نور، ج 5، 47.

بین دین و اقتصاد رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. تعدیل اقتصادی بهترین راهکاری است که دین برای گسترش عادلانه سرمایه و جلوگیری از شکاف طبقاتی در بی جوامع بشری ارائه می دهد. برخی با نگاه سرمایه داری به دین، بر این باورند که دین آمده تا منافع مادی گروهی خاص از جامعه را تأمین کند و ارتباطی به مسائل اعتقادی و تربیتی ندارد. 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 8 =
*****