اسلام یک دین ناب و جاویدان است که با فطرت همه انسانها سازگاری دارد، بنابر این اختلافات برخاسته از گرایشها و خواستههای نا سازگار با فطرت آنهاست.
سوالی که گاه ذهن انسان را درگیر میکند و گاه حربهای برای اسلامستیزان شده، این است که چرا هر گروهی از مسلمانان خود را حق دانسته و دیگری را نفی میکنند؟ غافل از اینکه به قول شاعر «اسلام به ذات خود ندارد عیبی؛ هر عیب که هست از مسلمانی ماست» بنابر این برای روشن شدن مطلب باید به منابع اسلام بازگشت.
از همان ابتدا که خداوند سرشت انسان را بنا نهاد، برای آرامش او قوانینی مطابق با همان سرشت و فطرت او وضع کرد و نام آن را اسلام گذاشت.[1]
سپس برای اینکه این انسان در کشاکش روزگار به انحراف کشیده نشود پیامبرانی را فرستاد تا او را مطابق با فطرت و سرشت درونیش، هدایت کنند؛ زیرا انسان در انتخاب آزاد است.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله، که آخرین پیامبر و کامل کننده دین اسلام بود، بارها مردم را به دو چیز گرانبها، قرآن و اهل بیت علیهم السلام، سفارش کرد که اگر همواره با این دو منبع با ارزش باشند، هرگز گمراه نخواهند شد.[2]
ریشه اختلافها
اساس و ریشه اختلافات را میتوان در موارد زیر بررسی کرد:
یک. مختار بودن انسان؛ زیرا در انتخاب روش زندگی آزاد و مختار آفریده شده است.[3]
دو. وجود دشمنان سه گانه [نفس اماره، شیطان و دشمنان انسانی] که اطراف انسان را فرا گرفته و همواره او را وسوسه میکنند.[4]
سه.گریشهایی که در وجود انسان نهادینه شده تا بر پایه آنها به شناخت یکدیگر، پیشرفت علم و تکنولوژی و زندگی آرام دست یابند؛ ولی گاه باعث اختلافات و تضادها میشود.[5]
منابع رفع اختلافات
خداوند متعال میداند که انسانها با یکدیگر اختلافات بسیاری خواهند داشت، بر همین اساس برای رفع آنها منابعی را برای مراجعه قرار داده است.
یک. قرآن کریم
پیامبر صلی الله علیه و آله انسان را در گیر و دار فتنهها و اختلافات به قرآن رجوع داده است.«فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ؛[6] پس هر گاه آشوبها چون شب تار شما را فرا گرفت به قرآن رو آوريد (و بدان چنگ زنيد) زيرا آن است شفيعى كه شفاعتش پذيرفته است.»
دو. حجت در هر زمان (پیامبران و امامان علیهم السلام)
قرآن کریم یکی از فلسفههای فرستادن پیامبران را حل اختلافات بین مردم دانسته است.[7] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز در این باره فرمودند: «مَنْ تَمَسَّكَ بِسُنَّتِي فِي اخْتِلَافِ أُمَّتِي كَانَ لَهُ أَجْرُ مِائَةِ شَهِيدٍ؛[8] هر کسی در اختلافات به سنت من تمسک جوید، ثواب صد شهید را دارد.» همچنین قرآن کریم فرمود: اگر در چیزی اختلاف کردید برای حل آن، به خدا، پیامبر و اولی الامر مراجعه کنید.[9]
سه.عقل (حجت درون)
برخی از مسائل با به کارگیری عقل حل میشود؛ زیرا گاهی در نوع برداشت از آیات و سنت پیامبر اختلاف پیش میآید. در اینجا عقل سلیم است که حاکم در این اختلاف خواهد بود، بر همین اساس امام صادق علیه السلام در تعریف عقل فرمودند: «عقل چیزی است که به واسطه آن خدا عبادت میشود و بهشت به دست میآید، سپس راوی از عقل معاویه سوال میکند حضرت فرمود: تِلْكَ النَّكْرَاءُ وَ تِلْكَ الشَّيْطَنَةُ وَ هِيَ شَبِيهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِعَقْلٍ؛ آنچه در معاویه بود نيرنگ و شيطنت بود، آن شبه عقل بود؛ ولى عقل نبود.»[10]
پس اگر جامعهای بر اساس این سه منبع مهم حرکت کند، نه تنها هیچ اختلافی در بین آنها نخواهد بود؛ بلکه همه مسلمانان یکصدا اسلام ناب را فریاد میکردند، بر این اساس تمام اختلافات بین مسلمانان برخاسته از دوری نسبت به امام علیه السلام (حجت بیرون) و سپس دوری از عقل (حجت درون) است.
بله! اختلافات علمی و روشی لازمه یک جامعه پویا و فعّال است و نه تنها مذموم نیست؛ بلکه مایه رحمت و برکت خواهد بود؛ زیرا باعث رشد علمی و فرهنگی جامعه خواهد بود.[11]
پی نوشت
[1]. سوره آل عمران، آیه19.
[2]. مسند احمد، ابن حنبل، ج17، ص171.
[3]. سوره انسان، آیه3.
[4]. سوره انعام، آیه112.
[5]. سوره انبیاء، آیه37؛ سوره معارج، آیه19.
[6]. کافی، کلینی، ج2، ص599.
[7]. سوره بقره آیه213.
[8]. المحاسن، برقی، ج1، ص27.
[9]. سوره نساء، آیه59.
[10]. کافی، کلینی، ج1، ص11.
[11]. معانی الاخبار، صدوق، ص157.
تنها دین از ابتدای آفرینش انسان، اسلام بوده است. بنابر این اگر کسی اسلام را از منابع خودش؛ قرآن، سنت و عقل سالم جستجو کند و بر طبق آن عمل کند، هرگز به انحراف کشیده نشده و ریشه بسیاری از اختلافات خشکیده میشود.