از نگاه روایات، تقلیدی مورد مذمت است که کورکورانه، جاهلانه و بدون پشتوانه علمی باشد.
برخی با استناد به روایات ائمه (علیهمالسلام) بر مذمت تقلید تصریح میکنند و معتقدند اهل بیت (علیهمالسلام) کسانی را که در امور دینی از دیگران تقلید میکنند مورد مذمت قرار داده اند. آنها تقلید را ساخته و پرداخته دست فقهاء می دانند که بر مقلدین واجب کرده اند. حال سؤال این است آیا چنان که ادعا شده ائمه (علیهمالسلام) از هر نوع تقلیدی در امور دینی نهی فرموده اند؟ آیا آن چنان که ادعا شده تقلید ساخته و پرداخته فکر فقهاء بوده است؟
در پاسخ این شبهه می گوییم:
1. روایاتی که شبههکننده بدانها استناد جسته، تقلیدی را مورد مذمت قرار داده که کورکورانه و از روی جهل باشد اما تقلیدی که پشتوانه فکری و علمی داشته باشد و مقلد را به حقیقت برساند علاوه بر اینکه مذموم نشده، تحسین نیز شده است.
2. برخلاف ادعایی که شده محتوای روایات سه گانهای که برای نفی تقلید بدانها استناد شده غالباً سؤالی و درباره تقلید در اصول دین و تقلید از عالمان فاسدی است که حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال میکردند، بنابر این تقلید از عالمی که دین الهی را به درستی تبیین و مقلد را به حقیقت و کسب شناخت علمی نزدیک کند جایز است چنان که از مفهوم همین روایات استفاده می شود. برای روشن شدن و نشان دادن درست مفهوم روایاتی که شبهه کننده بدان ها استناد جسته لازم است تا آنها را مورد بررسی قرار دهیم:
یک: ابو بصیر میگوید از امام صادق (علیهالسلام) درباره تفسیر این آیه سؤال کردم: «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ؛[1] علما و راهبان خويش را پروردگار خود گرفتند نه خدا را» حضرت در پاسخ فرمودند: «بهخدا سوگند كه علما و راهبان مردم را بهعبادت خويش نخواندند و اگر هم میخواندند آنها نمیپذيرفتند ولى حرام خدا را براى آنها حلال و حلالش را حرام كردند، بنابر اين آنها ندانسته و نفهميده عبادت ايشان كردند.»[2]
مفهوم این روایت نشان میدهد چون مردم عوام جاهلانه و بدون هیچ منطق و برهانی و فکر و اندیشهای راهبانی را که بنده ای از بندگان خدا بوده و حلال خدا را حرام و حرام را حلال می کردند، خدای خود قرا داده و از آنها در امور دینی تقلید میکردند، مورد مذمت امام (علیه السلام) قرار گرفتند؛ اما تقلیدی که آگاهانه و از روی علم و اندیشه و فکر باشد مورد تحسین است.
دو: روایت دوم نیز شبیه به روایت اول است با این تفاوت که امام صادق (علیه السلام) دربار آیه: «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ؛ فرمودند: مردم برای راهبان به عنوان خدایان، روزه و نماز به جا نیاوردند بلکه از راهبان حلالی را که برایشان حرام و حرام را حلال کرده بود پذیرفتند و تبعیت نمودند.»[3] در این روایت نیز آن چه مورد مذمت امام قرار گرفته، تقلید کورکورانه و از روی جهل است.
سه: در روایتی دیگرمحمد بن عبيده از امام رضا (علیهالسلام) نقل می کند که ایشان به وی فرمودند: اى محمد تقليد شما محكمتر است يا مرجئه؟[4] عرض كردم ما هم تقليد كرديم آنها هم تقليد كردند، امام فرمود: اين را از تو نپرسيدم، محمد میگويد: من جوابى بيشتر از اين جواب نداشتم، امام فرمود: مرجئه مردى را كه اطاعتش واجب نبود به خلافت نصب كردند و تقليدش كردند و شما مردى را نصب كرديد و اطاعتش را لازم دانستيد و تقليدش نكرديد، پس تقليد آنها از شما محكمتر است.»[5]
در این روایت برخلاف ادعایی که شده امام تقلید از نااهلان را جایز نشمرده و مورد مذمت قرار داده است. بنابر این تقلیدی که از روی علم و آگاهی و از فرد مورد اطمینان باشد جایز است.
نکته: مرجئه گروهی است که معتقد بود چون از عقیدهٔ باطنی افراد خبر نمیتوان داشت، میباید هرکسی را که مدعی مسلمانیست واقعا مسلمان دانست و داوری دربارهٔ او را به خدا محول کرد و گناه به ایمان ضرری نمیزند و عقیدهٔ مرجئه دربارهٔ جانشین پیامبر این بود که هرکس که بدین مقام منصف شدهباشد، اگرچه از شرایط لازم برخوردار نباشد، واجبالاطاعه است و عصمت شرط خلافت نیست.
3. روایات باب تقلید را باید در کنار هم بررسی کرد تا مفهوم درست از آنها بدست آید؛ زیرا روایات هم مانند قرآن دارای حدیث محکم و متشابه می باشد. در مقابل روایاتی که امام تقلید را مورد مذمت قرار داده، روایاتی وجود دارد که تقلید عالمانه مورد تحسین ائمه (علیهم السلام) و سفارش آنها قرا گرفته است چنانکه در حدیثی از امام حسن عسکری (علیهالسلام) بر این امر تصریح شده و فرمودند: «... عوام شیعه و عوام یهود هر دو به جهت تقلید کردن از علمای خود مورد مذمت الهی قرار گرفته اند، با این تفاوت که عوام یهود با آنکه دروغگویی علمای خود و تعصب آنان را نسبت به دین خود دانسته اند- حکم خدا را عوض میکنند، ولی عوام شیعه اگر از علمای دین فروش تقلید کنند، مورد مذمت هستند، نه وقتی که از علمای دین شناس و دین دار باشند و مخالف با هوای نفس و مطیع مولای خود باشند، تقلید کنند.»[6]
4. غالباً روایاتی که تقلید را مورد مذمت قرا داده، تقلید در اصول عقاید است؛ زیرا در اصول عقاید کسب شناخت علمی و یقینی لازم است. البته تقلید در اصول دین هرچند مذموم است؛ ولی باطل نیست و نباید بیشترین تأکید بر نفی تقلید باشد بلکه آنچه مهم است این که از چه کسی تقلید شود و راه تحصیل تقلید چه راهی باشد؟ بنابر این آموختن مسائل اصول دینی از پدر، مادر، دبیران، مربیان، علما و... یک امر طبیعی است و این آموختن تقلید نیست؛ بلکه نوعی انتقال معلومات و آگاهی دینی و مذهبی است.[7]
5. برخلاف ادعایی که شده مشهور فقهاء امامیه تقلید در اصول دین را جایز نمی دانند؛[8] علاوه بر اینکه رسیدن یقین و اطمینان معتبر در اصول دین را مبتنی بر دلیل و برهان لازم و ضروری می دانند.[9]
بنابر این تقلیدی که ناپسند است تقلید جاهل از جاهل است که به طور قطع مذموم و ناپسند است اما تقلید جاهِل از عالِم (مانند مراجع دینی، پزشکان، مهندسان و ...) که توصیه آیات و روایات و پذیرفته شده نزد همه عقلاء بوده از موارد تقلید محبوب است.
از جمعبندی سخنان استفاده میشود تقلیدی مورد مذمت شرع و عقل است که کورکورانه و از روی جهل و تعصب باشد. بنابراین تقلیدی که بر پایه کسب شناخت علمی و با برهان و دلیل همراه باشد جایز است. البته خود به نتیجه رسیدن از راههای متعدد قابل دسترسی است، ممکن است در این راه بهوسیله حرف دیگری به علم و یقین برسد یا از طریق مراجعه به کتاب و سنّت.
پینوشت
1. توبه (9): 31.
2. کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 53.
3. همان، ص 54.
4. مرجئه فرقهای کلامی از مسلمانان بودند که اعتقاد داشتند نباید در مورد کافر یا مؤمن بودن کسی در این دنیا اظهار نظر کرد؛ بلکه میبایست تعيين وضعيت آن را تا قیامت به تأخير انداخت. آنها رتبه عمل را مؤخر از نيت می دانند و بر این باورند که همانگونه که عبادت کردن با کفر سودی ندارد گناه کردن هم چیزی از ایمان نمی کاهد. (مشکور، تاریخ شیعه و فرقه های اسلام تا قرن چهارم، ص 42، بی جا، انتشارات اشراقی، 1976 م)؛ گاهى لفظ مرجئه در برابر شيعه می آيد به اعتبار اينكه حضرت على (علیه السلام) را از مقام خود به تاخير انداختند و به نظر می رسد مراد امام (علیه السلام) از مرجئه در این روایت همين معنا است. ( اصول کافی، ترجمه کمره ای، ج 1، ص 157).
5. همان، ص 55.
6. شیخ مفید، تصحيح اعتقادات الإمامية، ص 72-73.
7. طبرسی، الإحتجاج، ج2، ص: 457.
8. استفتائات امام خمینی، ج1، ص 7.
9. میرزای قمی، القوانين المحكمة في الأصول، ج2، ص 351؛ عابدی، مکتب کلامی قم، ص 32.
منابع روایی نشان می دهد تقلید کورکورانه در امور دینی جایز نیست. هر شخصی برای رسیدن به کسب شناخت علمی در اصول عقاید باید از راه فکر و اندیشه و اقامه برهان و دلیل اقدام کند. تقلید در صورتی که عالمانه و بر پایه برهان و دلیل باشد و فرد را به حقیقت برساند جایز است. البته تقلید مورد مذمت در اصول عقاید است و الا در فروع دین تقلید واجب است.