قیام سیدالشهدا، الگویی برای برپایی حکومت

08:03 - 1401/05/25

قیام امام حسین علیه‌السلام از روز نخست هجرت به مکه، با نیت تشکیل حکومت و برپایی عدالت آغاز شد. برای این ادعا می‌توان به شواهد متعددی همچون نامه‌ها و سخنرانی‌های سیدالشهدا و گفت‌وگوی ایشان با مسلمانان اشاره کرد. از این رو، حادثه عاشورا الگویی صحیح و جاودان برای حرکت‌های عدالت‌خواه است.

عظمت عاشورا و نقش گسترده و عمیقی که حرکت امام حسین علیه‌السلام در حوزه دین و جامعه داشته، همواره از مهمترین مباحث تاریخی و کلامی به شمار رفته و نگاه‌های مختلفی را به خود متوجه ساخته است. اما طبق باور شیعیان، رفتار معصومان علیهم‌السلام می‌تواند الگو و سرمشقی جاودان برای تمام عرصه‌های زندگی باشد، از این رو بررسی فقهی حرکت سیدالشهدا علیه‌السلام و تحلیل آن، برخی فقهای شیعه را بر آن داشته که از قیام امام حسین علیه‌السلام الگویی اثربخش و همیشگی برای مسلمانان آزادی‌خواه ترسیم کنند؛ زیرا امیرالمومنین علیه‌السلام در توصیف فرزندش چنین فرمود: «يَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ أُسْوَةٌ أَنْتَ قِدْماً؛[1] یا حسین، تو از قديم پيشواى جوانمردان بودى و هستى‏.»

برداشت‌های متفاوت از جریان عاشورا

در ارزیابی قیام عاشورا ، برخی منکر وجود رنگ و بوی سیاسی برای قیام عاشورا شده‌اند و حتی دخالت در چنین اموری را در شأن پیامبران و اولیاء الهی که برای هدایت مردم مبعوث شدند، ندانسته‌اند. برخی نیز اهدافی را در مرتبه دوم و سوم اولویت، جزو علل و انگیزه‌های اصلی قیام امام حسین علیه السلام ذکر کرده‌اند. بعضی نیز نتوانستند میان سیاسی بودن حرکت امام علیه‌السلام به هدف برپایی حکومت و آگاهی ایشان از قطعی بودن شهادت در راه خدا، توافق نظری حاصل کنند و چنین علم و آگاهی را از امام حسین علیه‌السلام انکار کردند. برخی فقها نیز این قیام را حرکتی اسرارآمیز دانسته که نمی‌توان بر اساس ملاک‌های معمول در فقه، آن را تفسیر و ارزیابی کرد و آن را تکلیفی خاص و ویژه برای سیدالشهدا علیه‌السلام تلقی کردند.[2]

قیام برای تشکیل حکومت 
حرکت امام حسین علیه‌السلام حرکتی کاملا سیاسی و حساب شده در جهت‌یابی حکومت اسلامی و به عنوان ادای یک تکلیف بود. این نکته نه تنها در سخنان و نامه‌های امام حسین علیه السلام تبلور یافته؛ بلکه در نامه‌هایی که کوفیان به ایشان نگاشتند نیز بازتاب یافته است؛ بزرگان کوفه پس از مرگ معاویه و آگاهی از امتناع امام حسین علیه السلام از بیعت با یزید و هجرت به مکه، نامه‌ای با این مضمون نوشته و ارسال کردند: «ما اینک امامی نداریم. پس به سوی ما بیا که شاید خداوند ما را گرد حق آورد.»[3]

هنگامی که قرار شد مسلم بن عقیل به سوی کوفه رهسپار شود، امام در پاسخ به کوفیان نامه‌ای را به این مضمون نوشته و به وی دادند تا برای مردم بخواند: «حرف شما مردم این است که امام نداریم، تو بیا که شاید خداوند به واسطه تو ما را بر هدایت و حق گرد آورد. به جانم سوگند، فقط کسی که عامل به قرآن است می‌تواند امام و رهبر باشد و در مسیر برپایی عدالت و اجرای حق قدم بردارد.»[4]

جالب آنکه امام حسین علیه‌السلام حتی پیش از راهی شدن به سوی مکه و آن هنگام که با تهدید والی مدینه روبرو شدند، از شایستگی خود برای امامت و رهبری سخن می‌گویند: «ما خاندان نبوت هستیم و آمد و شد فرشتگان و جایگاه رحمت الهی ما هستیم. یزید مردی جانی و فاسقی‌ست که آشکارا گناه می‌کند. کسی مثل من با مانند او بیعت نخواهد کرد؛ ولی منتظر می‌مانیم تا مشخص شود کدامیک از ما به خلافت و بیعت سزاوارتریم.»[5]

عاشورا الگویی برای مسلمانان 
این قیام و اقدام امام حسین علیه السلام به گونه‌ای است که قابلیت الگوگیری و سرمشق قرار دادن آن توسط همه مسلمانان را دارد. این نکته را می‌توان در استدلال‌هایی که سیدالشهدا علیه‌السلام در لزوم حرکت خویش و پاسخ به کسانی که تلاش کردند ایشان را از این حرکت بازدارند، مشاهده نمود.

امام حسین برای قانع ساختن مخاطبان دلسوزش صرفا به بیان فرمایش خاتم الانبیاء ‌صلی الله علیه و آله در خواب راستین و صادق که: «خداوند خواسته، تو را کشته ببیند.»[6] اکتفا نکرد، بلکه ایشان بارها به اصول و مبانی پذیرفته شده و قطعی دینی، به تحلیل و تبیین حرکت خویش پرداخت؛ مسائلی همچون لزوم امر به معروف و نهی از منکر، مبارزه با ظلم، استیفای حقوق، اصلاح جامعه، حق طلبی و دفع فساد را می‌توان در سخنان گوهربار سیدالشهداء علیه السلام ردیابی کرد که با شنیدن این جملات، برای مخاطبان امام علیه‌السلام حالت اقناع و پذیرش ایجاد می‌شد.

اینها گواه روشنی است که امام حسین علیه السلام برای تطبیق حرکت خویش با آموزه‌های دینی تلاش کردند و در نتیجه الگو بودن آن را برای تمام دوران اثبات شده است.[7]

پی نوشت:
[1]. ابن قولویه، كامل الزيارات، ص: 72.
[2]. مرتضوی، فقه عاشورایی، ص: 83.
[3]. مفید، الارشاد، ج2، ص: 37.
[4]. طبری، تاریخ طبری، ج5، ص: 353.
[5]. ابن اعثم، ‌الفتوح، ج5، ص: 14.
[6]. قندوزی، ینابیع المودة، ج3، ص: 60.
[7]. صحيفه امام خمینی، ج‏10، ص: 315.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 0 =
*****