قرآن کریم از طرف خداوند متعال بر قلب پیامبرش نازل شد و یک کلمه؛ بلکه یک حرف جابجا نشده است.
یکی از کسانی که از ابتدا کاتب وحی [از نویسندگان قرآن] بود عبد الله بن سعد بن ابی سرح می باشد. وی به دلیل خط زیبایی که داشت آنچه بر پیامبر نازل میشد مینوشت ولی گاهی از روی خبث باطنی، جای بعضی از کلمات را عوض میکرد و پیامبر هر بار به او تذکر میداد، تا اینکه پیامبر او را از این مقام خلع کرد، کم کم بر پیامبر شک کرده، مرتد شد. پیامبر نیز دستور اجرای حکم ارتداد را بر او صادر کردند، ولی با وساطت برادرش، بخشیده شد. قرآن کریم در سوره انعام،[1] نزول هرگونه وحی را بر عبد الله بن سعد نفی میکند و او را یکی از ظالمترین انسانها دانسته است.
علت ارتداد عبد الله بن سعد
وی مسلمانی با سواد و خوش خط بود، بنابر این از جمله کاتبان وحی به حساب می آمد؛ ولی به دلیل جابجایی بعضی از کلمات و یا حرفها، نتوانست اعتماد پیامبر را به دست بیاورد.[2] به همین علت پیامبر به طور دائم به او تذکر می داد، تا اینکه بالاخره پیامبر او را از مقام کتابت خلع کرد و همین باعث ارتداد وی شده و به مکه گریخت.[3]
عبد الله بن سعد بعد از خلع شدن از مقام کتابت، خطاب به قریش چنین گفت: «وَ اللَّهِ مَا يَدْرِي مُحَمَّدٌ مَا يَقُولُ أَنَا أَقُولُ مِثْلَ مَا يَقُولُ...؛[4] به خدا قسم محمد نمیداند چه میگوید! من هم مثل همانی را میگویم که او میگوید» وی در ادامه چنین ادعا میکند: پس بر من هم نازل میشود مثل آنچه بر او نازل میشود. همین کفایت از ارتداد وی میکند، هر چند با وساطت برادرش عثمان، توبه او پذیرفته شد و به قتل نرسید.
عبدالله بن سعد و تحریف قرآن
برخی از روی جهل و نادانی، به پیامبر صلی الله علیه و آله تهمت زدهاند که فقط بر پیامبر وحی نمیشد؛ بلکه بر کسی مانند عبد الله بن سعد بن سرح، نیز وحی میشده است. زیرا او گاهی کلماتی را از پیش خود مینوشته است! در صورتی که هیچ دلالتی وجود ندارد که بر عبد الله بن سعد، وحی میشده است علاوه بر اینکه پیامبر با اینکه امیّ بودند به طور دوام از نوشتههای جابجای عبد الله بن سعد جلوگیری میکردند و از همه مهمتر اینکه در روایت چنین آمده است: «...وَ يُفَرِّقُ بَيْنَ التَّاءِ وَ الْيَاءِ- وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَقُولُ هُوَ وَاحِدٌ، فَارْتَدَّ كَافِراً؛[5] (عبد الله بن سعد) بین تا و یا فرق می انداخت، در حالیکه پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود: «او یکتاست» پس وی مرتد شد.»
چون وحی از طرف خداست، آنچه من از طرف خدا میگویم نوشته میشود، زیرا خدا یکی است و از خدای واحد یک چیز صادر می شود. توضیح آن در این جمله نهج البلاغه است. «لَوْ كَانَ لِرَبِّكَ شَرِيكٌ لَأَتَتْكَ رُسُلُهُ؛[6] اگر برای پروردگار تو شریکی بود حتما پیامبرش را می فرستاد»
عبد الله بن سعد احساس می کرد به او وحی میشود، با این کار وی احساس او را باطل کرد، پس پیامبر صلی الله علیه و آله، اطمینان خاطر دارد که قرآن هرگز تحریف نمیشود.
از طرفی دلیلهای قطعی فراوانی از جهت عقل و نقل، بر عدم تحریف قرآن کریم وجود دارد که در جای خود بحث شده است. علاوه بر اینکه ندای مبارزطلبی قرآن کریم بعد از گذشت چهارده قرن، هنوز بلند است و از جن و انس چنین خواسته که اگر در این قرآن شک دارید مثل آن را بیاورید.
بر فرض صحت قسم پایانی روایت
در پایان روایت چنین گفته شده: در زمان نزول سوره مومنون، ابن ابی سرح، در حال نوشتن سوره مومنون و آفرینش انسان بود که از نوع آفرینش انسان به شگفت آمده و جمله «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين» بر زبان وی، جاری شد، پیامبر تا شنید فرمود همین را بنویس! این نیز نازل شده است. این قسم از روایت، در منابع دست اول شیعی وجود ندارد، بنابر این نمیتوان به آن اعتماد کرد.
ولی بر فرض که این جمله بر زبان او جاری شده باشد، همچنان دلالت ندارد که بر او آیه نازل شده است، زیرا عین این کلمات در جاهای مختلف تکرار شده است فقط ایشان با شگفتی که از آفرینش انسان شنید، این کلمات را کنار هم گذاشت و بیان کرد، در نتیجه هیچ دلالتی بر وحی نیست؛ زیرا «تَبارَكَ اللَّهُ» در دو جای قرآن آمده است[7] و « أَحْسَنُ الْخالِقين» نیز در یک جای دیگر قرآن آمده است.[8]به این بیان که طبق روایات و آنچه برخی علما فرمودهاند این سه سوره قبل از سوره مومنون نازل شده است.[9]
پس بر فرض صحت، این احتمال وجود دارد که وی با ترکیب این دو جمله، این آیه را ساخته است و این هیچ دلالتی بر وحی نیست.
نکته پایانی:
از همه خبیثانهتر اینکه گفتهاند علت اینکه پیامبر حکم ارتداد عبد الله بن سعد را صادر کرد، به خاطر علنی شدن سرّش بود، در نتیجه باید کشته شود تا دروغ پیامبر مخفی بماند!؟ در صورتی که ارتداد حکمت و شرائط خاص خود را دارد، ربطی به افشای سرّ و... ندارد. از سوی دیگر از اساس این دروغها نمیتواند پیامبر صلی الله علیه و آله را از مقام عصمت پائین بیاورد؛ زیرا همه تاریخ نویسان، نوشتهاند که عبد الله بن سعد بن ابی سرح کشته نشد، بلکه در زمان عثمان والی مصر شد.[10] و این خط بطلانی بر تمام دروغهای مدعیان است.
پس عبد الله بن سعد، به دلیل مخالفت با پیامبر در نوشتن وحی و ادعای نزول وحی بر وی، مرتد شد ولی هرگز حکم ارتداد بر وی اجرا نشد.
پی نوشت
[1]. سوره انعام، آیه93. تفسیر قمی، ج1، ص210.
[2]. تفسیر قمی، ج1، ص210.
[3]. تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۳۶۹.
[4]. تفسير القمي، ج1، ص211.
[5]. همان، ص210.
[6]. نهج البلاغه، صبحی، ص296.
[7]. سوره اعراف، آیه54 و سوره غافر، آیه64.
[8]. سوره صافات، آیه125.
[9]. التمهید فی علوم القرآن، معرفت، ج1، ص136
[10]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج6، ص57.
عبد الله بن سعد ابتدا از کاتبان وحی بود ولی به علت جابجایی برخی از کلمات قرآن، از این مقام خلع شد و ادعی کرد که بر او وحی میشود در نتیجه حکم ارتداد او صادر شد ولی هرگز به قتل نرسید، و این هیچ دلالتی بر تحریف قرآن کریم ندارد.