يا عَلِىُّ، دِرهَمُ رِبا اَعظَمُ عِندَاللّهِ مِن سَبعينَ زَنيَةٍ كُلُّها بِذاتِ مَحرَمٍ.
يا عَلىُّ، الرِّبا سَبعونَ جُزءاً فَأيسَرُهُ مِثلُ أن يَنكِـحَ الرَّجُلُ اُمَّهُ فى بَيتِ اللّهِ الحَرامِ.
اى على، يك درهم از كسب ربا، بزرگتر است نزد خدا از هفتاد زنا كه با محارم واقع شود.
اى على، ربا هفتاد قسم است، سهلترين آنها مانند اين است كه مردى با مادرش در خانه خدا (مسجدالحرام) زنا كند.[1]
نور هدايت
در اينجا به دو مطلب بايد توجّه كرد و آن منطق رباخواران وزيانهاى رباخوارى است.
الف) منطق رباخواران : قرآن درباره منطق رباخواران در آيه 275 سوره بقره مىفرمايد: «(ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا)؛ اين به خاطر آن است كه مىگفتند : بيع (وداد وستد) مانند رباست».
آنها مىگويند چه تفاوتى ميان تجارت ورباخوارى است؟ يعنى هر دو از انواع مبادلهاند كه طرفين با اراده واختيار خود آن را انجام مىدهند.
قرآن در پاسخ مىگويد: «خداوند بيع وتجارت را حلال كرده وربا را حرام». يعنى ميان اين دو تفاوت روشنى است ونبايد آنها را با هم مقايسه كرد.
(وَأَحَلَّ اللَّهُ البَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا).
البتّه قرآن شرح بيشترى در مورد اين تفاوت نداده است، گويا بهخاطر وضوح آن بوده، زيرا اوّلاً در خريد وفروشهاى معمولى هر دو طرف بهطور يكسان در معرض سود وزيان هستند، گاهى هر دو سود مىكنند، گاهى هر دو زيان، گاهى يكى سود وديگرى زيان مىكند، در حالى كه در (معاملات ربوى) رباخوار هيچگاه زيان نمىبيند وتمام زيانهاى احتمالى بر دوش طرف مقابل سنگينى خواهد كرد وبه همين دليل است كه مؤسّسات ربوى روزبهروز وسيعتر وسرمايهدارتر مىشوند ودر برابر تحليل رفتن طبقات ضعيف، دائم بر حجم ثروتشان افزوده مىشود.
ثانياً در تجارت وخريد وفروش معمولى طرفين در مسير (توليد ومصرف) گام برمىدارند، در صورتى كه رباخوار هيچ عمل مثبتى در اين زمينه ندارد.
ثالثاً با شيوع رباخوارى سرمايهها در مسير ناسالم مىافتد وپايههاى اقتصاد كه اساس اجتماع است متزلزل مىشود، در حالى كه تجارت صحيح موجب گردش سالم ثروت است.
ورابعاً رباخوارى منشأ دشمنىها وجنگهاى طبقاتى است، در حالى كه تجارت صحيح چنين نيست وهرگز جامعه را به زندگى طبقاتى وجنگهاى ناشى از آن سوق نمىدهد.[2]
ب) زيانهاى رباخوارى : رباخوارى تعادل اقتصادى را در جامعه به هم مىزند وثروتها را در يك قطب اجتماع جمع مىكند، زيرا جمعى بر اثر آن فقط سود مىبرند وزيانهاى اقتصادى متوجّه جمعى ديگر مىشود. اگر مىشنويم كه فاصله ميان كشورهاى ثروتمند وفقير جهان روزبهروز بيشتر مىشود، يك عامل آن همين است وبه دنبال آن جنگهاى خونين شكل مىگيرد.
رباخوارى نوعى تبادل اقتصادى ناسالم است كه عواطف وپيوندها را سست مىكند وبذر كينه ودشمنى را در دلها مىپاشد.
در واقع رباخوارى بر اين اصل استوار است كه رباخوار فقط سود پول خود را مىبيند وهيچ توجّهى به زيان بدهكار ندارد. اينجاست كه بدهكار چنين مىفهمد كه رباخوار پول را وسيله بيچاره ساختن او وديگران قرار داده است.
درست است كه ربادهنده بر اثر احتياج تن به ربا مىدهد، امّا هرگز اين بىعدالتى را فراموش نخواهد كرد وحتّى كار به جايى مىرسد كه فشار پنجه رباخوار را هر چه تمامتر بر گلوى خود احساس مىكند. اينجاست كه سراسر وجود بدهكار بيچاره به رباخوار لعنت ونفرين مىفرستد، تشنه خون او مىشود، او با چشم خود مىبيند كه هستى ودرآمدى كه به قيمت جانش تمام شده به جيب رباخوار ريخته مىشود، در اين شرايط بحرانى است كه دهها جنايت وحشتناك رخ مىدهد، بدهكار گاه دست به خودكشى مىزند وگاهى بر اثر شدّت ناراحتى، طلبكار را با وضع فجيعى مىكُشد وگاهى به صورت يك بحران اجتماعى وانفجار عمومى و انقلاب همگانى درمىآيد.
اين گسستگى پيوند تعاون وهمكارى، در ميان ملّتها وكشورهاى ربادهنده ورباگيرنده نيز آشكارا به چشم مىخورد. ملّتهايى كه مىبينند ثروتشان بهعنوان ربا به جيب ملّت ريخته مىشود با بغض وكينه ونفرتى خاص به آن ملّت مىنگرند ودر عين اينكه نياز به قرض داشتهاند منتظرند روزى عكسالعمل مناسبى از خود نشان دهند.
اين است كه مىگوييم رباخوارى از نظر اخلاقى اثر فوقالعاده بدى در روحيّه وامگيرنده بر جاى مىنهد وكينه او را در دل خود مىيابد وپيوند تعاون وهمكارى اجتماعى را بين افراد وملّتها سست مىكند.
در روايات اسلامى در ضمن جمله كوتاه وپرمعنايى به اثر سوءِ اخلاقى ربا اشاره شده است. در كتاب وسائل الشيعه در مورد علّت تحريم ربا مىخوانيم كه هشام بن سالم مىگويد امام صادق علیه السلام فرمود: «اِنَّما حَرَّمَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ الرِّبا لَكَيلا يَمتَنِـعَ النّاسُ مِن اصْطِناعِ المَعروفِ؛ خداوند ربا را حرام كرده تا مردم از كار نيك امتناع نورزند».[3]
-----------------------------------------
[1]. بحارالانوار، ج 77، ص 58
[2] . رجوع شود به: تفسير نمونه، ذيل آيه 275 سوره بقره.
[3] . كافى، ج 5، ص 146.